بازار
license
98
1667
100
معنی کلمه بازار
معنی واژه بازار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازارچه، بازارگاه، بازارگه، تيمچه، راسته، رسته، سوق | ||
متضاد | ميدان 1- معامله، خريدوفروش 2- سروكار | ||
انگلیسی | market, marketplace, bazaar, mart, agora, plaza, forum | ||
عربی | سوق، بورصة، متجر، السوق العمل، باع | ||
ترکی | pazar | ||
فرانسوی | marché | ||
آلمانی | markt | ||
اسپانیایی | mercado | ||
ایتالیایی | mercato | ||
مرتبط | مرکز تجارت، محل داد وستد، بازار گاه، میدان فروش کالا، مرکز حراج، مرکز بازرگانی، محفل، میدان، میدان عمومی، میدان محل معامله، محکمه، دیوانخانه، محل اجتماع عموم، دادگاه | ||
واژه | بازار | ||
معادل ابجد | 211 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | bāzār | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAzAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بازار | ||
پخش صوت |
محل خريد و فروش کالا، و اجتماع خريداران و فروشندگان
1- بازارچه، بازارگاه، بازارگه، تيمچه، راسته، رسته، سوق
ميدان
1- معامله، خريدوفروش
2- سروكار
market, marketplace, bazaar, mart, agora, plaza, forum
سوق، بورصة، متجر، السوق العمل، باع
pazar
marché
markt
mercado
mercato
مرکز تجارت، محل داد وستد، بازار گاه، میدان فروش کالا، مرکز حراج، مرکز بازرگانی، محفل، میدان، میدان عمومی، میدان محل معامله، محکمه، دیوانخانه، محل اجتماع عموم، دادگاه