بد نام
license
98
1667
100
معنی کلمه بد نام
معنی واژه بد نام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | infamous, unpopular, disreputable, stigmatist, errant, raffish, stigmatic, bad name | ||
عربی | سيء السمعة، شائن، فاضح، مدان بجريمة شائنة، جالب سوء السمعة، مخز، معيب | ||
مرتبط | مفتضح، ننگین، رسوا، پست، نفرت انگیز شنیع، منفور، غیر محبوب، غیرمشهور، بی اعتبار مایه رسوایی، در معرض تهمت، حادثه جو، منحرف، اواره، سر گردان، بی ارزش، بدن | ||
واژه | بد نام | ||
معادل ابجد | 97 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بد نام | ||
پخش صوت |
- 1 مشهور ببدي معروف ببدي .
- 2 (اسم) مرضي است که اسب و استر و خر
را بهم رسد سراجه .
infamous, unpopular, disreputable, stigmatist, errant, raffish, stigmatic, bad name
سيء السمعة، شائن، فاضح، مدان بجريمة شائنة، جالب سوء السمعة، مخز، معيب
مفتضح، ننگین، رسوا، پست، نفرت انگیز شنیع، منفور، غیر محبوب، غیرمشهور، بی اعتبار مایه رسوایی، در معرض تهمت، حادثه جو، منحرف، اواره، سر گردان، بی ارزش، بدن