جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
مرتجل، وقح، سالك، فظ، طليق، بطريقة تلقائية، بطريقة عفوية، تلقائيا، بخشونة، خارج
ترکی
doğaçlama
فرانسوی
impromptu
آلمانی
impromptu
اسپانیایی
improvisado
ایتالیایی
improvvisato
مرتبط
بدون مقدمه، بی تامل، بدون تهیه
تشریح نگارشی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بداهه" در زبان فارسی به معنای بدون آمادگی قبلی و به صورت ناگهانی یا فوری است. این کلمه معمولاً در زمینههای هنری و ادبی مانند شعر، موسیقی، و نمایش اجرا میشود.
در نگارش و استفاده از کلمه "بداهه"، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
نحوه نوشتن: کلمه "بداهه" به صورت پیوسته و با حرف "هـ" در انتها نوشته میشود.
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان قید یا صفت به کار میرود. به عنوان مثال:
"او یک شعر بداهه خواند."
"بداههنوازی در موسیقی ایرانی بسیار محبوب است."
نکات نگارشی:
در استفاده از "بداهه" به عنوان صفت، در صورتی که نیاز باشد، میتوان آن را با اسمهای مختلف ترکیب کرد، مانند "شعر بداهه" یا "نواختن بداهه".
در نوشتار رسمی، توجه به فاصلهگذاری و نشانهگذاری صحیح اهمیت دارد.
معادلها و کاربردها: کلمه "بداهه" میتواند معادلهایی مانند "فوری" یا "ناگهانی" داشته باشد، اما در بسیاری از مواقع مفهوم خاص خود را حفظ میکند.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "بداهه" به نحو مؤثر و صحیح در نوشتههای فارسی بهره برد.
مثال برای واژه
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بداهه" در جمله آورده شده است:
او در اجرای تئاتر، توانست یک دیالوگ بداهه جذاب و خندهدار رو به جمعیت ارائه دهد.
در جلسه، ایدههای بداههای که اعضای تیم مطرح کردند، باعث ایجاد نوآوریهای جدید شد.
نوازنده با استفاده از مهارتهایش، یک قطعه موسیقی بداهه اجرا کرد که تحسین حضار را برانگیخت.
صحبتهای او در کنفرانس عمدتاً بداهه بودند و نشاندهنده تسلطش بر موضوع بود.
در کلاس هنر، معلم از دانشآموزان خواست تا با یک تکنیک بداهه، نقاشی کنند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
خود آي آمده فرق سخن عشق و خرد خواستم از دل - گفت } آمده { ديگر بود و } ساخته { ديگر (شريف) ناانديش ناگه آي ناگه آينده زود انداز (مصدر) بداهت بديهه offhand, improvisation مرتجل، وقح، سالك، فظ، طليق، بطريقة تلقائية، بطريقة عفوية، تلقائيا، بخشونة، خارج doğaçlama impromptu impromptu improvisado improvvisato بدون مقدمه، بی تامل، بدون تهیه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بداهه" در زبان فارسی به معنای بدون آمادگی قبلی و به صورت ناگهانی یا فوری است. این کلمه معمولاً در زمینههای هنری و ادبی مانند شعر، موسیقی، و نمایش اجرا میشود.
در نگارش و استفاده از کلمه "بداهه"، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
نحوه نوشتن: کلمه "بداهه" به صورت پیوسته و با حرف "هـ" در انتها نوشته میشود.
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان قید یا صفت به کار میرود. به عنوان مثال:
"او یک شعر بداهه خواند."
"بداههنوازی در موسیقی ایرانی بسیار محبوب است."
نکات نگارشی:
در استفاده از "بداهه" به عنوان صفت، در صورتی که نیاز باشد، میتوان آن را با اسمهای مختلف ترکیب کرد، مانند "شعر بداهه" یا "نواختن بداهه".
در نوشتار رسمی، توجه به فاصلهگذاری و نشانهگذاری صحیح اهمیت دارد.
معادلها و کاربردها: کلمه "بداهه" میتواند معادلهایی مانند "فوری" یا "ناگهانی" داشته باشد، اما در بسیاری از مواقع مفهوم خاص خود را حفظ میکند.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "بداهه" به نحو مؤثر و صحیح در نوشتههای فارسی بهره برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بداهه" در جمله آورده شده است:
او در اجرای تئاتر، توانست یک دیالوگ بداهه جذاب و خندهدار رو به جمعیت ارائه دهد.
در جلسه، ایدههای بداههای که اعضای تیم مطرح کردند، باعث ایجاد نوآوریهای جدید شد.
نوازنده با استفاده از مهارتهایش، یک قطعه موسیقی بداهه اجرا کرد که تحسین حضار را برانگیخت.
صحبتهای او در کنفرانس عمدتاً بداهه بودند و نشاندهنده تسلطش بر موضوع بود.
در کلاس هنر، معلم از دانشآموزان خواست تا با یک تکنیک بداهه، نقاشی کنند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!