برپا کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه برپا کردن
معنی واژه برپا کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برقرار كردن، تاسيس كردن، داير كردن 2- مستقر كردن 3- برگزار كردن، برپا داشتن 4- به پا كردن | ||
واژه | برپا کردن | ||
معادل ابجد | 479 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی برپا کردن | ||
پخش صوت |
-1 ثابت کردن برقرار ساختن .
-2 نصب کردن ايستاده کردن . -3 اقامه
کردن (نماز)انجام دادن . -4 منعقد کردن
(مجلس جشن و شادماني).
1- برقرار كردن، تاسيس كردن، داير كردن
2- مستقر كردن
3- برگزار كردن، برپا داشتن
4- به پا كردن