برد
licenseمعنی کلمه برد
معنی واژه برد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(بن مضارعِ بردیدن) [قدیمی]
مختصات:
(بَ) [ ع . ] ( اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
bord
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
206
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
range | win , winning , reach
ترکی
kazanç
فرانسوی
gagner
آلمانی
gewinnen
اسپانیایی
ganar
ایتالیایی
vincita
عربی
يفوز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "برد" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی بهکار رود و بسته به زمینه، دارای قواعد و نکات نگارشی خاصی است. در زیر به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
-
معانی مختلف:
- "برد" به معنای «بُردن» و «کسب موفقیت» (مثلاً در بازی یا رقابت).
- "برد" به معنای «محاسبه» یا «اندازهگیری» (مانند "برداشتن").
- در اصطلاحات علمی و فنی، "برد" ممکن است به فاصله یا ابعاد اشاره کند (مانند "برد الکتریکی").
-
تلفظ و املا:
- کلمه "برد" معمولاً بهصورت یکسیلابی تلفظ میشود و در نوشتن باید از املای صحیح آن استفاده کرد.
-
استفاده در جملات:
- برای بیان مفهوم بُردن یا موفقیت در یک زمینه، میتوان از جملات مختلفی استفاده کرد. مثلاً: "او در مسابقه بُرد" یا "این استراتژی خیلی خوب عمل کرد و باعث بُرد تیم شد."
-
قواعد نگارش:
- در نوشتار رسمی، بهتر است معانی و زمینههای استفاده از "برد" مشخص باشد تا ابهامی پیش نیاید.
- در محیطهای علمی، از این کلمه در معانی دقیق و محاسباتی استفاده کنید و به تعریفهای دقیق آن بپردازید.
- قواعد نحوی:
- "برد" میتواند به عنوان فعل در جملات استفاده شود. مثلاً: "او بار را برد" یا "ما در بازی بُردیم."
با این توضیحات، میتوانید در استفاده از کلمه "برد" دقت بیشتری بهخرج دهید و از تنوع معنایی آن بهرهمند شوید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "برد" در جمله آمده است:
- او در مسابقهی شطرنج، با یک دقیقه برتر زمان، بازی را برد.
- تیم فوتبال ما در بازی پایانی قهرمانی را با نتیجه ۲-۱ برد.
- پس از ماهها تلاش، بالاخره توانست در امتحان نهایی برد بگیرد.
- در بازیها، روحیهی قوی و تمرکز بالا به ما کمک کرد تا به آسانی برد را جشن بگیریم.
- او با استفاده از استراتژیهای مناسب، در مذاکره موفق به برد شد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، بفرمایید!