بری ء
licenseمعنی کلمه بری ء
معنی واژه بری ء
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | land, bosom, mainland, bar | ||
مرتبط | زمین، سرزمین، خشکی، خاک، دیار، بر، سینه، بغل، پیش سینه، قاره، قطعه اصلی، قطعه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بریء" در زبان فارسی به معنای "بیگناه" یا "معصوم" است و از لحاظ نگارشی و قواعدی چند نکته مهم دارد:
به طور کلی، در نگارش و استفاده از کلمه "بریء" باید دقت شود تا همزه به درستی به کار رود و در جای درست آن قرار گیرد. | ||
واژه | بری ء | ||
معادل ابجد | 212 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
مختصات | (بَ) [ ع . ] (ص .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بری ء | ||
پخش صوت |
بيگناه پاک - 2 بيزار برکنار کلمه "بریء" در زبان فارسی به معنای "بیگناه" یا "معصوم" است و از لحاظ نگارشی و قواعدی چند نکته مهم دارد: نوشتار صحیح: "بریء" به صورت "بریء" با همزه نوشته میشود. همزه در این کلمه در انتهای آن آمده است و نشاندهندهی تلفظ دقیق آن است. تلفظ: این کلمه به صورت "برِیء" تلفظ میشود. همزه در انتهای کلمه تلفظ میشود و صدای "ئـ" را ایجاد میکند. نحو و صرف: این کلمه به عنوان صفت به کار میرود و میتواند با اسمهای مختلفی همراه شود، مثلاً "انسان بریء" یا "متهم بریء". استفاده در جملات: کلمه "بریء" معمولاً در متون حقوقی و ادبی به کار میرود تا از بیگناهی نسبت به اتهامات اشاره کند. به عنوان مثال: "او در دادگاه به عنوان بریء معرفی شد." به طور کلی، در نگارش و استفاده از کلمه "بریء" باید دقت شود تا همزه به درستی به کار رود و در جای درست آن قرار گیرد.
land, bosom, mainland, bar
زمین، سرزمین، خشکی، خاک، دیار، بر، سینه، بغل، پیش سینه، قاره، قطعه اصلی، قطعه