جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

boride
cut  |

بریده

معنی: ‎ -1 قطع کرده جدا شده .
‎ -2 شکافته شده . ‎ -3 زخم شده مجروح .
‎ -4 ختنه شده مختون (جمع :(اشخاص)
بريدگان) .
379 | 0
مترادف: 1- جدا، قطع، گسسته، منقطع 2- نااميد، وازده
متضاد: اميدوار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت مفعولی)
مختصات: (بُ دِ) (ص مف .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: boride
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 221
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
cut | cutoff
ترکی
ayırmak
فرانسوی
couper
آلمانی
abschneiden
اسپانیایی
cortar
ایتالیایی
tagliare
عربی
قطع | قص , خفض , قطعة , جرح , شق , فصل , قلص , نقص , أوقف , اقتطع , سجل , ضرب بالكرة , قلم , شذب , صامد , طعن , أنهى , قناة , طبع على , سلك طريقا , حصة , اختصار , تجاهل , تفصيلة , جلدة , خليط , غلة , جلد , انتقاد , تجاهل شخص , تغيب عن الدرس , ضربة كرة سريعة , حصد , حز , كلام جارح للشعور , مقطوع , يقطع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «بریده» در زبان فارسی معانی مختلفی دارد و می‌تواند در کاربردهای گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در زیر چند نکته در مورد قواعد نگارشی و کاربرد این کلمه آمده است:

  1. معنی و کاربرد:

    • «بریده» به معنای «بریدن» یا «برش داده شده» است. معمولاً در متونی که به توصیف اشیاء یا مواد پرداخته‌اند، به کار می‌رود. همچنین می‌تواند به معنای «بخشی از یک متن» نیز باشد.
  2. نحو و صرف:

    • این کلمه از مصدر «بریدن» می‌باشد و به صورت صفت به کار می‌رود. پس باید در جمله به عنوان صفت متناسب با اسم‌اش استفاده شود.
  3. نگارش:

    • در نوشتار رسمی و غیررسمی، به هنگام استفاده از این کلمه، باید به معنای آن در متن توجه کرد تا ابهامی ایجاد نشود.
    • استفاده از «بریده» در جملات درست و مرتبط با موضوع، به وضوح نوشته کمک می‌کند.
  4. ایجاد ساختارهای صحیح:

    • مثال: «کتاب‌های بریده برای مطالعه آسان‌تر هستند» یا «او بریده‌هایی از اشعار شاعر را جمع‌آوری کرد».
  5. فاصله‌گذاری:
    • در جملات فارسی، به عنوان صفت می‌توان فاصله‌ای بین «بریده» و اسم بعد از آن نگذاشت و به صورت متصل به کار برد.

با رعایت این نکات، می‌توان به کاربرد صحیح و مناسبی از کلمه «بریده» در زبان فارسی دست یافت.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در ادامه چند مثال برای کلمه "بریده" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. کتاب را بریده بود، اما هنوز هم محتوای آن را به خاطر داشته است.
  2. درختان به خاطر طوفان شدید، چندین شاخه بریده داشتند.
  3. او یک تکه نان بریده و با مربا خورده است.
  4. هنر او در بافت پارچه‌های بریده بسیار مشهور است.
  5. ما برای جشن تولد، کیکی با تزیینات بریده و زیبا سفارش دادیم.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: مخروط، چاک چاک، منفصل، بریدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری