بی طرف
licenseمعنی کلمه بی طرف
معنی واژه بی طرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | neutral, impartial, objective, disinterested, non-partisan, dispassionate, unaligned, just, neuter | ||
عربی | محايد، متعادل، حيادي، متحايد، لالونية | ||
مرتبط | خنثی، بی رنگ، بدون جانبداری، نادر گیر، منصفانه، عادل، بی غرض، راست بین، حقگو، عینی، مفعولی، قابل مشاهده، حالت مفعولی، برونی، بی علاقه، بیغرضانه، بیطمع، خونسرد، بی تعصب، غیر متشکل، بدون صف ارایی، غیر وابسته بحزب، درست، منصف، بجا، وابسته به جنس خنثی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بیطرف" در زبان فارسی به معنای عدم وابستگی به یک طرف یا گروه خاص است و در نوشتار و گفتار به صورت زیر استفاده میشود: 1. نحوه نوشتار:
2. استفاده در جملات:
3. نکات نگارشی:
4. زبان محاوره و نوشتار:
5. معانی مترادف:
این نکات به شما کمک میکند تا کلمه "بیطرف" را به درستی و به شکل مناسب در زبان فارسی به کار ببرید. | ||
واژه | بی طرف | ||
معادل ابجد | 301 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
مختصات | (طَ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بی طرف | ||
پخش صوت |
کسي که جانبداري از کسي نکند کلمه "بیطرف" در زبان فارسی به معنای عدم وابستگی به یک طرف یا گروه خاص است و در نوشتار و گفتار به صورت زیر استفاده میشود: این نکات به شما کمک میکند تا کلمه "بیطرف" را به درستی و به شکل مناسب در زبان فارسی به کار ببرید.
neutral, impartial, objective, disinterested, non-partisan, dispassionate, unaligned, just, neuter
محايد، متعادل، حيادي، متحايد، لالونية
خنثی، بی رنگ، بدون جانبداری، نادر گیر، منصفانه، عادل، بی غرض، راست بین، حقگو، عینی، مفعولی، قابل مشاهده، حالت مفعولی، برونی، بی علاقه، بیغرضانه، بیطمع، خونسرد، بی تعصب، غیر متشکل، بدون صف ارایی، غیر وابسته بحزب، درست، منصف، بجا، وابسته به جنس خنثی1. نحوه نوشتار:
2. استفاده در جملات:
3. نکات نگارشی:
4. زبان محاوره و نوشتار:
5. معانی مترادف: