پشتی
licenseمعنی کلمه پشتی
معنی واژه پشتی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- امداد، حمايت، كنف، مظاهرت، ياري 2- بالش، تكيهگاه، مخده | ||
انگلیسی | dorsal, back, backrest, cushion, backing, dossal, pad, pillow, trailer, spinal, tergal | ||
عربی | ظهري، بعيد عن المحور | ||
ترکی | arka | ||
فرانسوی | l'arrière | ||
آلمانی | der rücken | ||
اسپانیایی | la parte de atrás | ||
ایتالیایی | il retro | ||
مرتبط | فقره، عقب، پشت، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، متکا، کوسن، زیر سازی، مخده، چنبره، پشتیبانی، طرفداری، کندی، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه، لایی، دفترچه یادداشت، لایه، تشک، چنگ، بالش، یدک، پشت بند، ترایلر، اتومبیل یدک کش، ردپاگیر، فقراتی، ظهری، وابسته به تیره پشت، صلبی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پشتی" در زبان فارسی یکی از واژههایی است که میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و در نگارش و استفاده از آن باید به نکات زیر توجه شود:
با رعایت این نکات، میتوان کلمه "پشتی" را به درستی و به صورت مؤثری در متنها و جملات فارسی به کار برد. | ||
واژه | پشتی | ||
معادل ابجد | 712 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | pošti | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به پشت) | ||
مختصات | (پُ) | ||
آواشناسی | poSti | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پشتی | ||
پخش صوت |
هر چيزي که پشت سر بگذارند و بان تکيه دهند و حامي کلمه "پشتی" در زبان فارسی یکی از واژههایی است که میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و در نگارش و استفاده از آن باید به نکات زیر توجه شود: معنی و کاربرد: نحوه نوشتن: نحو و صرف: استفاده در جملات: با رعایت این نکات، میتوان کلمه "پشتی" را به درستی و به صورت مؤثری در متنها و جملات فارسی به کار برد.
ونگهبان هم گويند
1- امداد، حمايت، كنف، مظاهرت، ياري
2- بالش، تكيهگاه، مخده
dorsal, back, backrest, cushion, backing, dossal, pad, pillow, trailer, spinal, tergal
ظهري، بعيد عن المحور
arka
l'arrière
der rücken
la parte de atrás
il retro
فقره، عقب، پشت، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، متکا، کوسن، زیر سازی، مخده، چنبره، پشتیبانی، طرفداری، کندی، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه، لایی، دفترچه یادداشت، لایه، تشک، چنگ، بالش، یدک، پشت بند، ترایلر، اتومبیل یدک کش، ردپاگیر، فقراتی، ظهری، وابسته به تیره پشت، صلبی