پوست کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه پوست کردن
معنی واژه پوست کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | peel off | ||
عربی | إنحرف عن السرب للانقضاض، إنحرف للهبوط، تقشر | ||
واژه | پوست کردن | ||
معادل ابجد | 742 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پوست کردن | ||
پخش صوت |
-1 پوست کندن (ميوه درخت
جانور) پوست باز کردن سلخ .
-2 غيبت کردن بد گويي کردن.
-3 انيس ساختن محرم کردن. يا پوست
کردن کتابي را . جلد کردن آن را.
peel off
إنحرف عن السرب للانقضاض، إنحرف للهبوط، تقشر