پوستین دریدن
licenseمعنی کلمه پوستین دریدن
معنی واژه پوستین دریدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | skin | ||
عربی | جلد، بشرة، قشرة، قربة، قشدة، المحتال، النصاب، شخص خسيس، سلخ، قشر، خدع، سلب، التحم، التأم، شفى، اندمل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پوستین دریدن" در زبان فارسی به معنای کندن پوستین یا پاره کردن آن است. در اینجا به تحلیل قواعد نگارشی و استفاده از این عبارت میپردازیم:
با رعایت اصول فوق، میتوان از عبارت "پوستین دریدن" به درستی و به شکل مؤثر در نگارشهای مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | پوستین دریدن | ||
معادل ابجد | 796 | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پوستین دریدن | ||
پخش صوت |
-1 دريدن پوست کسي . -2 پرده از کلمه "پوستین دریدن" در زبان فارسی به معنای کندن پوستین یا پاره کردن آن است. در اینجا به تحلیل قواعد نگارشی و استفاده از این عبارت میپردازیم: جزء و ترکیب: "پوستین" به معنای پوست جانوران است که معمولاً به عنوان پوشش یا لباس استفاده میشود. "دریدن" فعل است و به معنای پاره کردن یا جدا کردن میباشد. نگارش: در نوشتار رسمی، باید به اصول نگارشی توجه کرد. هر دو کلمه باید به درستی و به شکل صحیح نوشته شوند. به عنوان مثال: "پوستین را درید" یا "او پوستین را درید". فعل و زمان: در استفاده از این عبارت، باید به زمان فعل توجه کرد. برای مثال: نحو و ساختار جمله: این عبارت میتواند در جملات مختلف به کار رفته و تابع ساختارهای مختلف نحوی باشد. برای مثال: با رعایت اصول فوق، میتوان از عبارت "پوستین دریدن" به درستی و به شکل مؤثر در نگارشهای مختلف استفاده کرد.
راز نهاني بر داشتن افشا کردن راز.
-3 در غيبت يا حضور بد کسي گفتن
عيبجويي کردن .
skin
جلد، بشرة، قشرة، قربة، قشدة، المحتال، النصاب، شخص خسيس، سلخ، قشر، خدع، سلب، التحم، التأم، شفى، اندمل