پیاله دار
licenseمعنی کلمه پیاله دار
معنی واژه پیاله دار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | استدعاء، دعوة، نداء، طلب، صيحة، زيارة، ضرورة، سحب، عيادة زيارة، صوت الطائر، أيقظ، مخابرة تليفونية، دعوة إلى شئ ما، محاكاة لصوت، أداة لمحاكاة الصوت، مكالمة، دعا، تطلب، نادى، استدعى، صاح، صرخ، اقتضى، تلفن، عرج، إجتذب الطريدة، استرد، استرجع، استنجد، سأل، لقب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیالهدار" از ترکیب دو واژه "پیاله" و "دار" تشکیل شده است. در زبان فارسی، برای نوشتن چنین کلمات مرکبی، چند نکته وجود دارد که باید در نظر گرفته شود:
در نهایت، "پیالهدار" یک واژه صحیح و قابل قبول در زبان فارسی است که برای معرفی فرد یا چیزی که پیاله دارد به کار میرود. | ||
واژه | پیاله دار | ||
معادل ابجد | 253 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | ( ~.)(ص فا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیاله دار | ||
پخش صوت |
شرابخوار،صاحب پياله کلمه "پیالهدار" از ترکیب دو واژه "پیاله" و "دار" تشکیل شده است. در زبان فارسی، برای نوشتن چنین کلمات مرکبی، چند نکته وجود دارد که باید در نظر گرفته شود: نقطهگذاری: کلمه مرکب "پیالهدار" بهصورت یککلمه نوشته میشود و بین دو قسمت آن خط تیره (ـ) قرار داده میشود. نحوه ترکیب: در فارسی، "دار" به عنوان پسوند به بسیاری از واژهها اضافه میشود تا نشاندهنده داشتن یا متعلق بودن باشد. در اینجا "پیالهدار" به معنای کسی است که پیاله دارد یا با پیاله سروکار دارد. تطابق با قاعدههای استفاده: اگر "پیالهدار" به عنوان صفت مورد استفاده قرار گیرد، باید دقت شود که با اسمهای مناسب در جمله تطابق داشته باشد. در نهایت، "پیالهدار" یک واژه صحیح و قابل قبول در زبان فارسی است که برای معرفی فرد یا چیزی که پیاله دارد به کار میرود.
استدعاء، دعوة، نداء، طلب، صيحة، زيارة، ضرورة، سحب، عيادة زيارة، صوت الطائر، أيقظ، مخابرة تليفونية، دعوة إلى شئ ما، محاكاة لصوت، أداة لمحاكاة الصوت، مكالمة، دعا، تطلب، نادى، استدعى، صاح، صرخ، اقتضى، تلفن، عرج، إجتذب الطريدة، استرد، استرجع، استنجد، سأل، لقب