تار تنیدن
licenseمعنی کلمه تار تنیدن
معنی واژه تار تنیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
1115
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
slicking
عربی
ملس الشعر | لمع الشعر , تبخ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تار تنیدن" در زبان فارسی از دو بخش تشکیل شده است: "تار" و "تنیدن".
قواعد نگارشی و گرامری:
-
تلفظ و نگارش:
- "تار" به معنای رشته نازک یا اصلی از سازهای زهی (مانند تار) است و در این ترکیب به معنی رشته یا خط است.
- "تنیدن" به معنای بافتن یا در هم تنیدن است. این فعل در زبان فارسی به مفهوم به هم بافتن یا به هم پیچیدن به کار میرود.
-
ترکیب:
- "تار تنیدن" به معنی بافتن تارها یا در هم تنیدن آنها استفاده میشود. این عبارت میتواند به صورت استعاری نیز به کار برود، مانند در مورد رشتههایی از فکر یا احساسات.
-
نحو (قواعد ساختار جملات):
- معمولاً این تعبیر در جملات توصیفی یا در صورتی که بخواهید به فرایند بافتن اشاره کنید، به کار میرود. در زبان فارسی میتوان از آن در جملاتی چون "او تارها را در هم تنید" یا "تار تنیدن یک فرایند هنری است" استفاده کرد.
- جایگاه:
- "تار تنیدن" میتواند در ترکیبهای مختلف به کار رود و به عنوان یک فعل یا اسم مرکب نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
در مجموع، "تار تنیدن" از ترکیب دو واژه به وجود آمده که هر کدام معنای خاص خود را دارند و در زمینههای مختلف هنری و توصیفی به کار میروند.