distinguish |

تشخیص دادن

معنی: تميز دادن باز شناختن .

... ادامه

504 | 0

مترادف: 1- بازشناختن، شناختن 2- بازشناسي كردن، شناسايي كردن 3- تميز دادن 4- تعيين ماهيت كردن، پي بردن

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: فرهنگ فارسی هوشیار

معادل ابجد: 1459

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

distinguish | recognize , diagnose , discern , assess , descry , espy , individualize , judge , tell , prognosticate , find , diagnosis

عربی

ميز | صنف , إكتسب شهرة , بوب , أبلى بلاء حسن , لحظ الفرق , يميز

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تشخیص دادن" یک ترکیب از دو بخش است: "تشخیص" (که به معنای شناسایی یا تعیین است) و "دادن" (که بیانگر عملی بودن است). در اینجا به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

نحوه‌ی استفاده: کلمه "تشخیص دادن" معمولاً به عنوان یک فعل ترکیبی به کار می‌رود و به معنای شناسایی و شناخت یک موضوع، پدیده یا موقعیت خاص است.
- مثال: "او توانست مشکل را به‌خوبی تشخیص دهد."
صرف فعل: "تشخیص دادن" می‌تواند در زمان‌ها و اشخاص مختلف صرف شود.
- مثال:
  - من تشخیص می‌دهم.
  - تو تشخیص می‌دهی.
  - او تشخیص می‌دهد.
  - ما تشخیص می‌دهیم.
  - شما تشخیص می‌دهید.
  - آن‌ها تشخیص می‌دهند.
نکات نگارشی: در نوشتار، باید به کاربرد و نحوه‌ی ارتباط این کلمه با دیگر اجزا جمله دقت کرد. به‌عنوان مثال، ممکن است از مفعول‌های مختلف بهره ببرید.
- مثال: "پزشک توانست بیماری را به‌درستی تشخیص دهد."
استفاده در جملات منفی: این کلمه همچنین در جملات منفی نیز کاربرد دارد.
- مثال: "او نتوانست مشکل را به‌خوبی تشخیص دهد."
ترکیب‌های متداول: ممکن است با کلمات دیگر ترکیب شود تا معانی مختلفی ایجاد کند.
- مثال: "تشخیص رنگ"، "تشخیص صدا"، "تشخیص اشتباه".

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "تشخیص دادن" به‌طور صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار بهره ببرید.

واژگان مرتبط: تمیز دادن، مشخص کردن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، برسمیت شناختن، باز شناختن، تصدیق کردن، برشناخت کردن، درک کردن، فهمیدن، تعیین کردن، بستن، مالیات بستن بر، جریمه کردن، بر اورد کردن، دیدن، فاش کردن، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، دیده بانی کردن، از دیگران جدا کردن، بصورت فردی در اوردن، حالت ویژه دادن، منفرد ذکر کردن، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، محاکمه کردن، گفتن، تعریف کردن، بیان کردن، نقل کردن، پیش بینی کردن، یافتن، پیدا کردن، کشف کردن، جستن

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول