تشکیل
licenseمعنی کلمه تشکیل
معنی واژه تشکیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ايجاد، برپاسازي، تاسيس، تشييد، تكوين، شكلپذيري، وضع، شكلدهي | ||
انگلیسی | organization, formation, establishment, constitution, foundation, form | ||
عربی | منظمة، تنظيم، التنظيم، هيئة، جمعية، تجمع، نقابة، نظام، تعضية، الكادر | ||
ترکی | formasyon | ||
فرانسوی | formation | ||
آلمانی | formation | ||
اسپانیایی | formación | ||
ایتالیایی | formazione | ||
مرتبط | سازمان، تشکیلات، شکل، صف، رشد، ارایش، استقرار، تاسیس، برقراری، برپایی، موسسه، قانون اساسی، مشروطیت، نظام نامه، فطرت، ساختمان ووضع طبیعی، بنیاد، پایه، اساس، شالوده، بنیان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تشکیل" در زبان فارسی به معنای ایجاد یا ساختن است و در زمینههای مختلف به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
به طور کلی، استفاده صحیح و بهجا از کلمه "تشکیل" میتواند به وضوح و دقت در نگارش کمک کند. | ||
واژه | تشکیل | ||
معادل ابجد | 760 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taškil | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | taSkil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تشکیل | ||
پخش صوت |
- 1 تاشه بخشيدن - 2 بر پا کردن کلمه "تشکیل" در زبان فارسی به معنای ایجاد یا ساختن است و در زمینههای مختلف به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم: نحوه نوشتار: کلمه "تشکیل" به صورت صحیح باید به همین شکل نوشته شود و از املای غلط آن (مانند "تشکیل") پرهیز شود. کاربرد: "تشکیل" معمولاً در جملات به معنای ایجاد یا سازماندهی به کار میرود. به عنوان مثال: جنس کلمه: "تشکیل" یک اسم است و در جملات میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه به کار رود. مفرد و جمع: "تشکیل" در حالت مفرد است. اگر بخواهیم به ساختارهای مختلف اشاره کنیم، میتوانیم از معادلهای جدیدتری مانند "تشکیلها" برای جمع استفاده کنیم، هرچند این حالت چندان متداول نیست. قید و وصف: میتوان برای توصیف حالت تشکیل از صفات و قیدهای مختلف استفاده کرد. به عنوان مثال: به طور کلی، استفاده صحیح و بهجا از کلمه "تشکیل" میتواند به وضوح و دقت در نگارش کمک کند.
(مصدر) شکل و صورت دادن بچيزي
درست کردن بپا کردن برپاي کردن
ساختن . جمع : تشکيلات .
ايجاد، برپاسازي، تاسيس، تشييد، تكوين، شكلپذيري، وضع، شكلدهي
organization, formation, establishment, constitution, foundation, form
منظمة، تنظيم، التنظيم، هيئة، جمعية، تجمع، نقابة، نظام، تعضية، الكادر
formasyon
formation
formation
formación
formazione
سازمان، تشکیلات، شکل، صف، رشد، ارایش، استقرار، تاسیس، برقراری، برپایی، موسسه، قانون اساسی، مشروطیت، نظام نامه، فطرت، ساختمان ووضع طبیعی، بنیاد، پایه، اساس، شالوده، بنیان