تشکیل یافتن
license
98
1667
100
معنی کلمه تشکیل یافتن
معنی واژه تشکیل یافتن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | شكلگرفتن برپا شدن، بهپا شدن، درست شدن، تشكيل شدن، تكوين يافتن، به وجود آمدن، | ||
عربی | تشكيل، تكوين، تكون، تشكل، بنية | ||
واژه | تشکیل یافتن | ||
معادل ابجد | 1301 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تشکیل یافتن | ||
پخش صوت |
بر پاشدن بپاشدن درست شدن .
شكلگرفتن برپا شدن، بهپا شدن، درست شدن، تشكيل شدن، تكوين يافتن، به وجود آمدن،
تشكيل، تكوين، تكون، تشكل، بنية