جدا افتادن
licenseمعنی کلمه جدا افتادن
معنی واژه جدا افتادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | separate | ||
عربی | فصل، انفصل، تفرق، فرق، ميز، قسم، قطع، افترق، تفكك، عزل عن بقية، انسحب، استخلص، فك، مستقل، منعزل، متميز، متباعد، متفرق، المنفصلة قطعة ثياب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "جدا افتادن" به معنی جدا شدن است و در زبان فارسی به عنوان یک فعل مرکب به کار میرود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد نگارشی و نحوی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثر از "جدا افتادن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | جدا افتادن | ||
معادل ابجد | 544 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی جدا افتادن | ||
پخش صوت |
تنها ماندن دورافتادن . کلمه "جدا افتادن" به معنی جدا شدن است و در زبان فارسی به عنوان یک فعل مرکب به کار میرود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد نگارشی و نحوی مرتبط با این کلمه آورده شده است: فعل مرکب: "جدا افتادن" یک فعل مرکب است که از دو بخش "جدا" (قید) و "افتادن" (فعل) تشکیل شده است. این ترکیب معنای خاصی دارد که به جدا شدن یا جداسازی اشاره میکند. نحو: این کلمه معمولاً به صورت "جدا افتادن از" و یا "جدا افتادن به" به کار میرود. باید توجه داشت که حرف اضافه مناسب برای جمله باید با توجه به بافت معنایی انتخاب شود. نقطهگذاری: زمانی که این کلمه در جمله استفاده میشود، باید به قوانین نقطهگذاری توجه شود. به عنوان مثال: صرف و نحو: "جدا افتادن" میتواند در زمانهای مختلف صرف شود: با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثر از "جدا افتادن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
separate
فصل، انفصل، تفرق، فرق، ميز، قسم، قطع، افترق، تفكك، عزل عن بقية، انسحب، استخلص، فك، مستقل، منعزل، متميز، متباعد، متفرق، المنفصلة قطعة ثياب