جدا شده
license
98
1667
100
معنی کلمه جدا شده
معنی واژه جدا شده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | segregated, disjunct, partite, isolated | ||
عربی | فصل، عزل، ميز، مفصول | ||
مرتبط | مجزا، تک، جانبه، قسمتی، منقسم به قسمت های جدا جدا | ||
واژه | جدا شده | ||
معادل ابجد | 317 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی جدا شده | ||
پخش صوت |
-1 منفصل گشته سوا شده .
-2 دور شده . -3 ممتاز گشته .
segregated, disjunct, partite, isolated
فصل، عزل، ميز، مفصول
مجزا، تک، جانبه، قسمتی، منقسم به قسمت های جدا جدا