جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
223
اطلاعات بیشتر واژه
واژه جدا کردن
معادل ابجد 282
تعداد حروف 7
نوع مصدر
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر جدا کردن
پخش صوت

‎ -1 منفصل کردن سوا کردن .
‎ -2 دور کردن . ‎ -3 تميز دادن .
separate, unzip, disconnect, detach, intercept, sequester, divide, disassociate, untwist, segregate, pick out, sever, dissociate, amputate, calve, insulate, chop, analyze, cut off, disunite, uncouple, cleave, dispart, draw off, enisle, excide, exscind, individuate, lixiviate, part, prescind, rive, rupture, seclude, select, sequestrate, try, unlink, sunder, choose, partition, abstract
فصل، انفصل، تفرق، فرق، ميز، قسم، قطع، افترق، تفكك، عزل عن بقية، انسحب، استخلص، فك، مستقل، منعزل، متميز، متباعد، متفرق، المنفصلة قطعة ثياب
مجزا کردن، تفکیک کردن، سوا کردن، زیپ لباس را باز کردن، قطع کردن، گسستن، ناوابسته کردن، منفصل کردن، اعزام کردن، جلو گیری کردن، حائل شدن، بریدن، جلو کسی را گرفتن، مصادره کردن، توقیف کردن، تقسیم کردن، قسمت کردن، پخش کردن، بخش کردن، همکاری نکردن، از همکاری دست کشیدن، واتابیدن، باز کردن، گشودن، تبعیض نژادی قائل شدن، انتخاب کردن، رسوا کردن، زدن، قطع اندام کردن، زاییدن، گوساله زاییدن، بشکل غار درامدن، عایق کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن، ریز ریز کردن، غذا خوردن، خرد کردن، شکستن، کاویدن، تحلیل کردن، تجزیه کردن، جزئيات را مطالعه کردن، تشریح کردن، محروم کردن، باهم بیگانه کردن، نفاق انداختن، رها کردن، از قلاده باز کردن، باز شدن، از حالت زوجی خارج کردن، شکافتن، پیوستن، چسبیدن، منقسم کردن، جدا شدن، تقسیم شدن، هدف گیری کردن، دور کردن از، کاستن، کم کردن، تک قرار دادن، فرد کردن، انفرادی کردن، تمیز دادن، شخصیت دادن، تفکیک شدن، قطع نظر کردن، ترکیدن، گسیختن، منزوی کردن، گوشه انزوا اختیار کردن، منزوی شدن، برگزیدن، گزیدن، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، از هم باز کردن، بندهای زنجیر را از هم باز کردن، خواستن، پسندیدن، تقسیم، دیواره، تیغه، حد فاصل، وسیله یا اسباب تفکیک، چکیده، خلاصه، مجمل، زبده، معنی

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جدا کردن" در زبان فارسی به معنای تفکیک یا فاصله‌گذاری میان دو یا چند چیز است. برای استفاده صحیح از این کلمه و ایجاد جملات درست، به موارد زیر توجه کنید:

  1. استفاده در جملات: "جدا کردن" معمولاً به عنوان یک فعل به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • من باید این دو فایل را جدا کنم.
    • او تصمیم دارد که کتاب‌ها را از هم جدا کند.
  2. نحوه نوشتن: در فارسی، "جدا" و "کردن" معمولاً به صورت جدا از هم نوشته می‌شوند، مگر در موارد خاص که به صورت فعل ترکیبی نوشته شود.

  3. فعل‌های مرتبط: ممکن است از افعال دیگری که مفهوم جداسازی را منتقل می‌کنند نیز استفاده کنید، مانند "تفکیک کردن" یا "فصل کردن".

  4. زمان فعل: بسته به زمان جملات، فرم‌های مختلفی از این فعل قابل استفاده است:

    • حال: "جدا می‌کنم"
    • گذشته: "جدا کردم"
    • آینده: "جدا خواهم کرد"
  5. قواعد نگارشی: در نگارش رسمی، توجه به علائم نگارشی و ساختار جملات بسیار مهم است. برای مثال:
    • جمله باید واضح و روشن باشد.
    • از علائمی مانند ویرگول و نقطه برای تفکیک جملات و عبارات استفاده کنید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "جدا کردن" به درستی و به طور موثری در جملات خود استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی