اجازه نامه
licenseمعنی کلمه اجازه نامه
معنی واژه اجازه نامه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | billet, charter, letter missive, permission | ||
عربی | المفوتر، أمر رسمي، قطعة خشب، قضيب حديدي، البيت لايواء، واحد من سلسلة قضبان، وظيفة، عين للجندي، بليت | ||
مرتبط | ورقه جیره، یادداشت مختصر، پروانه، منشور، امتیاز، فرمان، خط، مزایا، امر نامه، ابلاغیه، امریه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اجازه نامه" در زبان فارسی به معنای مجوز یا سندی است که اجازهای برای انجام کار خاصی را صادر میکند. در نوشتار و نگارش این کلمه، باید به نکات زیر توجه کنید:
به کلی، توجه به این نکات باعث میشود که استفاده از "اجازه نامه" در متنهای فارسی صحیح و استاندارد باشد. | ||
واژه | اجازه نامه | ||
معادل ابجد | 113 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
مختصات | ( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اجازه نامه | ||
پخش صوت |
پروانه ،جواز کلمه "اجازه نامه" در زبان فارسی به معنای مجوز یا سندی است که اجازهای برای انجام کار خاصی را صادر میکند. در نوشتار و نگارش این کلمه، باید به نکات زیر توجه کنید: نوشتار صحیح: کلمه "اجازه نامه" به صورت جدا نوشته میشود و دو قسمت "اجازه" و "نامه" به وضوح مشخص هستند. در زبان فارسی، ترکیباتی نظیر "اجازهنامه" نیز به صورت متصل نوشته میشوند، اما معمولاً "اجازه نامه" را به صورت جدا مینویسند. نقطهگذاری: در صورت استفاده در جملات، جملات باید به درستی نقطهگذاری شوند. به عنوان مثال: "من برای سفر به خارج از کشور نیاز به اجازه نامه دارم." صرف و نحو: این کلمه معمولاً در جمله به عنوان مفعول یا اسم معرفه به کار میرود. مثلاً: "اجازه نامه من تایید شد." به کلی، توجه به این نکات باعث میشود که استفاده از "اجازه نامه" در متنهای فارسی صحیح و استاندارد باشد.
billet, charter, letter missive, permission
المفوتر، أمر رسمي، قطعة خشب، قضيب حديدي، البيت لايواء، واحد من سلسلة قضبان، وظيفة، عين للجندي، بليت
ورقه جیره، یادداشت مختصر، پروانه، منشور، امتیاز، فرمان، خط، مزایا، امر نامه، ابلاغیه، امریه