خاتمه دادن
licenseمعنی کلمه خاتمه دادن
معنی واژه خاتمه دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پاياندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پايانرساندن، 2- ختم كردن، تمام كردن، خاتمهبخشيدن، مختومه كردن، مختومه اعلام كردن | ||
متضاد | آغازيدن 1- متوقف ساختن، متوقف كردن | ||
انگلیسی | end, terminate, finish, close, conclude, complete | ||
عربی | نهاية، حد، غاية، طرف، توقف، هدف، غرض، هلاك، نتيجة، كيس، بقية، وضع حد، انتهى، أنهى، فرغ، قتل، قصد، قطع | ||
مرتبط | پایان یافتن، خاتمه یافتن، تمام شدن، بپایان رسیدن، بپایان رساندن، پایان دادن، منجر شدن، منقضی کردن، تمام کردن، منتهی شدن به، سپری شدن، بستن، مسدود کردن، محصور کردن، منعقد کردن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، ختم کردن، کامل کردن، تکمیل کردن، انجام دادن، سپری کردن، بانجام رساندن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خاتمه دادن" ترکیبی است که در زبان فارسی برای بیان پایان دادن به یک موضوع یا مسأله به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، به برخی نکات دقت کنید:
با توجه به این نکات، میتوانید از "خاتمه دادن" بهعنوان یک عبارت صحیح و مؤثر در نگارش فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | خاتمه دادن | ||
معادل ابجد | 1105 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
مختصات | ( ~. دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خاتمه دادن | ||
پخش صوت |
به فرجام رساندن به پايان بردن کلمه "خاتمه دادن" ترکیبی است که در زبان فارسی برای بیان پایان دادن به یک موضوع یا مسأله به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، به برخی نکات دقت کنید: قواعد فعل: "خاتمه دادن" بهعنوان یک فعل مرکب محسوب میشود. فعل "دادن" در اینجا بهعنوان فعل اصلی عمل میکند و "خاتمه" مفعول آن است. پیشوند و پسوند: بهطور کلی، در استفاده از واژههای مرکب، دقت کنید که در صورت نیاز، میتوان از پیشوندها یا پسوندهای مناسب برای افزودن معنای بیشتر به کلمه استفاده کرد. بهعنوان مثال: "خاتمه دادن به کار" یا "خاتمهای برای بحث". ساخت جملات: در جملات میتوانید از این عبارت بهصورتهای مختلف استفاده کنید. مثلاً: فاصلهگذاری: هنگام نوشتن، فاصلهگذاریهای لازم بین کلمات را رعایت کنید تا جملات قابلفهم و منسجم باشند. با توجه به این نکات، میتوانید از "خاتمه دادن" بهعنوان یک عبارت صحیح و مؤثر در نگارش فارسی استفاده کنید.
(مصدر) پايان دادن امري را بپايان
رساندن .
1- پاياندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پايانرساندن،
2- ختم كردن، تمام كردن، خاتمهبخشيدن، مختومه كردن، مختومه اعلام كردن
آغازيدن
1- متوقف ساختن، متوقف كردن
end, terminate, finish, close, conclude, complete
نهاية، حد، غاية، طرف، توقف، هدف، غرض، هلاك، نتيجة، كيس، بقية، وضع حد، انتهى، أنهى، فرغ، قتل، قصد، قطع
پایان یافتن، خاتمه یافتن، تمام شدن، بپایان رسیدن، بپایان رساندن، پایان دادن، منجر شدن، منقضی کردن، تمام کردن، منتهی شدن به، سپری شدن، بستن، مسدود کردن، محصور کردن، منعقد کردن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، ختم کردن، کامل کردن، تکمیل کردن، انجام دادن، سپری کردن، بانجام رساندن