خراب شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه خراب شدن
معنی واژه خراب شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- ويرانشدن، مخروبه شدن، منهدم شدن 2- از كارافتادن 3- مست شدن، لايعقل شدن 4- گنديدن، فاسد شدن، متعفن شدن 5- بد شدن، نامطلوبشدن 6- منحرف شدن، بدكاره شدن 7- رسواشدن، بدنام شدن، بيآبرو شدن 8- نابود شدن، ازبين رفتن، تباه | ||
عربی | يتم تدميرها | ||
واژه | خراب شدن | ||
معادل ابجد | 1157 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خراب شدن | ||
پخش صوت |
- 1 پاتيل شدن (پاتيل در پارسي
برابر است با سياه مست) - 2 ويستن
(مصدر) مست و لايعقل گشتن .
1- ويرانشدن، مخروبه شدن، منهدم شدن
2- از كارافتادن
3- مست شدن، لايعقل شدن
4- گنديدن، فاسد شدن، متعفن شدن
5- بد شدن، نامطلوبشدن
6- منحرف شدن، بدكاره شدن
7- رسواشدن، بدنام شدن، بيآبرو شدن
8- نابود شدن، ازبين رفتن، تباه
يتم تدميرها