احضار کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه احضار کردن
معنی واژه احضار کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | call up, summon, evoke, adduce, call, invite, invocate | ||
عربی | استدعى، أيقظ من النوم، تلفن، دعا للتعبئة العامة، تعبئة عامة، غر، استنفار، أستدعاء | ||
مرتبط | جمع کردن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، فرا خواندن، فراخواستن، احضار قانونی کردن، طلبیدن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، گفتن، استشهاد کردن، صدا زدن، نامیدن، ملقب کردن، خواستن، دعوت کردن، خواندن، وعده گرفتن، دعا کردن به، استمداد کردن از، استدعاء کردن، دعا خواندن | ||
واژه | احضار کردن | ||
معادل ابجد | 1284 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی احضار کردن | ||
پخش صوت |
- 1 فرا خواندن .
- 2 حاضر کردن بحضور آوردن .
- 3 امر بحاضر شدن دادن .
call up, summon, evoke, adduce, call, invite, invocate
استدعى، أيقظ من النوم، تلفن، دعا للتعبئة العامة، تعبئة عامة، غر، استنفار، أستدعاء
جمع کردن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، فرا خواندن، فراخواستن، احضار قانونی کردن، طلبیدن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، گفتن، استشهاد کردن، صدا زدن، نامیدن، ملقب کردن، خواستن، دعوت کردن، خواندن، وعده گرفتن، دعا کردن به، استمداد کردن از، استدعاء کردن، دعا خواندن