احضار کردن
licenseمعنی کلمه احضار کردن
معنی واژه احضار کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | call up, summon, evoke, adduce, call, invite, invocate | ||
عربی | استدعى، أيقظ من النوم، تلفن، دعا للتعبئة العامة، تعبئة عامة، غر، استنفار، أستدعاء | ||
مرتبط | جمع کردن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، فرا خواندن، فراخواستن، احضار قانونی کردن، طلبیدن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، گفتن، استشهاد کردن، صدا زدن، نامیدن، ملقب کردن، خواستن، دعوت کردن، خواندن، وعده گرفتن، دعا کردن به، استمداد کردن از، استدعاء کردن، دعا خواندن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "احضار کردن" ترکیبی از یک فعل و یک مصدر است و در زبان فارسی به معنای فراخواندن یا دعوت کردن به حضور استفاده میشود. در ادامه به قواعد و نکات نگارشی و نحوی مرتبط با این واژه میپردازیم:
با رعایت این نکات میتوانید از "احضار کردن" بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | احضار کردن | ||
معادل ابجد | 1284 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی احضار کردن | ||
پخش صوت |
- 1 فرا خواندن . کلمه "احضار کردن" ترکیبی از یک فعل و یک مصدر است و در زبان فارسی به معنای فراخواندن یا دعوت کردن به حضور استفاده میشود. در ادامه به قواعد و نکات نگارشی و نحوی مرتبط با این واژه میپردازیم: ساختار: "احضار" مصدر است و "کردن" فعل است که برای ساختن فعلهای ترکیبی استفاده میشود. صرف: "احضار کردن" به شکلهای مختلفی صرف میشود، مثلاً: زمانها: این فعل میتواند در زمانهای مختلف به کار برود: استفاده در جملات: این واژه معمولاً در جملاتی که به فراخوانی یا دعوت اشاره دارد، به کار میرود. به عنوان مثال: نکته نگارشی: در نوشتن، توجه به جداسازی کلمه "احضار کردن" و عدم نوشتن آن به صورت "احضارکردن" ضروری است زیرا این امر به وضوح و خوانایی متن کمک میکند. با رعایت این نکات میتوانید از "احضار کردن" بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
- 2 حاضر کردن بحضور آوردن .
- 3 امر بحاضر شدن دادن .
call up, summon, evoke, adduce, call, invite, invocate
استدعى، أيقظ من النوم، تلفن، دعا للتعبئة العامة، تعبئة عامة، غر، استنفار، أستدعاء
جمع کردن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، فرا خواندن، فراخواستن، احضار قانونی کردن، طلبیدن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، گفتن، استشهاد کردن، صدا زدن، نامیدن، ملقب کردن، خواستن، دعوت کردن، خواندن، وعده گرفتن، دعا کردن به، استمداد کردن از، استدعاء کردن، دعا خواندن