خواهر
licenseمعنی کلمه خواهر
معنی واژه خواهر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آباجي، اخت، باجي، دده، همشيره | ||
متضاد | برادر | ||
انگلیسی | sister, sissy, foster-sister | ||
عربی | شقيقة، أخت، ممرضة، راهبة، امرأة، سيدة، آنسة | ||
ترکی | kız kardeş | ||
فرانسوی | sœur | ||
آلمانی | schwester | ||
اسپانیایی | hermana | ||
ایتالیایی | sorella | ||
مرتبط | دختر، پرستار، همشیره، دختر تارک دنیا، مردیا بچه زن صفت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خواهر" در زبان فارسی به معنای خواهر و یا خواهرزاده است و در متون فارسی به طور معمول با رعایت قواعد نگارشی و قواعد عمومی زبان به کار میرود. در زیر به برخی از اصول نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "خواهر" اشاره میکنم:
این نکات میتواند به نگارش صحیح و مؤثر در استفاده از کلمه "خواهر" کمک کند. | ||
واژه | خواهر | ||
معادل ابجد | 812 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | xāhar | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: xvāhar] | ||
مختصات | (خا هَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | xAhar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خواهر | ||
پخش صوت |
دختري که از پدر و مادر با شخص ديگري يکي باشد و کلمه "خواهر" در زبان فارسی به معنای خواهر و یا خواهرزاده است و در متون فارسی به طور معمول با رعایت قواعد نگارشی و قواعد عمومی زبان به کار میرود. در زیر به برخی از اصول نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "خواهر" اشاره میکنم: نقطهگذاری: وقتی "خواهر" در یک جمله به کار میرود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. به عنوان مثال: قید و ترکیب: میتوان کلمه "خواهر" را با قیدها و صفات ترکیب کرد: جنسیت و تعدد: "خواهر" به صورت مفرد و جمع به کار میرود: حرف تعریف: در مواردی که نیاز به مشخص کردن خواهر خاصی باشد، میتوان از حرف تعریف "این" یا "آن" استفاده کرد: قواعد صرف و نحو: بسته به ساختار جمله، ممکن است "خواهر" در نقشهای مختلفی مثل فاعل، مفعول و... قرار گیرد. بهطور مثال: این نکات میتواند به نگارش صحیح و مؤثر در استفاده از کلمه "خواهر" کمک کند.
يا تنها از پدر و يا از مادر با هم يکي باشند
آباجي، اخت، باجي، دده، همشيره
برادر
sister, sissy, foster-sister
شقيقة، أخت، ممرضة، راهبة، امرأة، سيدة، آنسة
kız kardeş
sœur
schwester
hermana
sorella
دختر، پرستار، همشیره، دختر تارک دنیا، مردیا بچه زن صفت