خوش هیکل
license
98
1667
100
معنی کلمه خوش هیکل
معنی واژه خوش هیکل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | برازنده، خوش اندام، خوش شكل، خوش قدوقامت، شكيل، موزون | ||
متضاد | بدهيكل، بي قواره | ||
انگلیسی | statuesque, upstanding, well-built, well-shaped, slim fit | ||
عربی | مثالاني شبيه بالتمثال، التماثيل | ||
مرتبط | مجسمه وار، تندیس وار، شبیه مجسمه، شرافتمند، قائم، مستقیم، سر راست، خوش ریخت | ||
واژه | خوش هیکل | ||
معادل ابجد | 971 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی خوش هیکل | ||
پخش صوت |
خوشتراش خوش اندام
(صفت) آنکه داراي اندام متناسب باشد
زيبا اندام .
برازنده، خوش اندام، خوش شكل، خوش قدوقامت، شكيل، موزون
بدهيكل، بي قواره
statuesque, upstanding, well-built, well-shaped, slim fit
مثالاني شبيه بالتمثال، التماثيل
مجسمه وار، تندیس وار، شبیه مجسمه، شرافتمند، قائم، مستقیم، سر راست، خوش ریخت