اخم
licenseمعنی کلمه اخم
معنی واژه اخم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آژنگ، بدخويي، ترشرويي، عبس | ||
انگلیسی | fret,frown,scowl,sulk,lour,lower,glower | ||
عربی | عبوس | ||
ترکی | kaşlarını çatmak | ||
فرانسوی | froncer les sourcils | ||
آلمانی | stirnrunzeln | ||
اسپانیایی | fruncir el ceño | ||
ایتالیایی | cipiglio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اخم" در زبان فارسی به معنای جمع کردن ابروها و به طور کلی به حالت چهرهای اشاره دارد که نشاندهنده نارضایتی یا عصبانیت است. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "اخم" به طور مؤثر و گویا در نگارش فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | اخم | ||
معادل ابجد | 641 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'axm | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹اخمه› | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | 'axm | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اخم | ||
پخش صوت |
چينهاي ابرو و پيشاني کلمه "اخم" در زبان فارسی به معنای جمع کردن ابروها و به طور کلی به حالت چهرهای اشاره دارد که نشاندهنده نارضایتی یا عصبانیت است. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوه نوشتار: کلمه "اخم" به صورت صحیح و بدون خطای املایی نوشته میشود. گستره معنایی: اخم در جمله میتواند به عنوان اسم یا فعل (مانند "اخم کردن") به کار رود. از این رو باید با دقت انتخاب شود تا معنای مورد نظر را به درستی انتقال دهد. جملات توصیفی: میتوان از این کلمه در جملات توصیفی استفاده کرد. مثلاً: "او با یک اخم عمیق به صحبتهای او پاسخ داد." قیدها و صفتها: برای توصیف شدت یا نوع اخم، میتوان قیدها یا صفتهای مناسب را به کار برد. مثلاً: "اخم شدید" یا "اخم نرم". تشبیه و مجاز: در نوشتار ادبی، میتوان از تشبیه یا مجاز برای توصیف اخم استفاده کرد. مثلاً: "اخم او چون ابرهای تاریک در آسمان بود." با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "اخم" به طور مؤثر و گویا در نگارش فارسی استفاده کرد.
آژنگ، بدخويي، ترشرويي، عبس
fret,frown,scowl,sulk,lour,lower,glower
عبوس
kaşlarını çatmak
froncer les sourcils
stirnrunzeln
fruncir el ceño
cipiglio