دور افتاده
licenseمعنی کلمه دور افتاده
معنی واژه دور افتاده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | outlying, faraway, recluse, away, outland, straggly, unfrequented, far-off, removed | ||
عربی | ناء، معزول، الريف البعيد، بعيد عن المركز، ناضج | ||
مرتبط | دور از مرکز، پرت، خیلی دور، پریشان، تنها، کنار، رفته، یکسو، فاصلهدار، پراکنده، اواره، تکرار نشدنی، بدون امد و رفت، غیر مکرر، دور دست | ||
واژه | دور افتاده | ||
معادل ابجد | 701 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دور افتاده | ||
پخش صوت |
شخصي يا شي ء که نسبت به فرد
يا جامعه دور باشد : }} آن محل دور
افتاده را از جهت آن انتخاب کرده بود
که کسي به اسرارش پي نبرد . {{
outlying, faraway, recluse, away, outland, straggly, unfrequented, far-off, removed
ناء، معزول، الريف البعيد، بعيد عن المركز، ناضج
دور از مرکز، پرت، خیلی دور، پریشان، تنها، کنار، رفته، یکسو، فاصلهدار، پراکنده، اواره، تکرار نشدنی، بدون امد و رفت، غیر مکرر، دور دست