اذیت کردن
licenseمعنی کلمه اذیت کردن
معنی واژه اذیت کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | offend, pester, hock, harass, hurt, tease, badger, grieve, chive, grind, annoy, bedevil, chivvy, indemnify, needle, tousle, worry, teasing | ||
عربی | غضب، أهان، أزعج، أشتم، لسع، آذى، انتهك، إغتاظ من، بهر، صدم، إصتدم ب، ذنب، إرتكب مخالفة، إرتكب جنحة، استاء، غيظ، كدر، الإساءة | ||
مرتبط | رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن، چسبیدن، بستوه اوردن، بیحوصله کردن، عذاب دادن، لنگ کردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، کسی را دست انداختن، ازار دادن، سخنان نیشدارگفتن، پوشدادن مو، طنازی کردن، ازار کردن، غصه دار کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن، محزون کردن، مغموم بودن، سخت کار کردن، خرد کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، کوبیدن، تحریک کردن، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، خبیی کردن، تعقیب کردن، صدمه زدن به، تاوان دادن، سوزن دوزی کردن، با سوزن تزریق کردن، طعنه زدن، بر هم زدن، چروک شدن، پریشان کردن، مچاله کردن، نگران شدن، نگران بودن، اندیشناک کردن یا بودن، موسیر اسپانیا | ||
واژه | اذیت کردن | ||
معادل ابجد | 1385 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اذیت کردن | ||
پخش صوت |
رنجه داشتن رانکنيدن
(مصدر) آزار کردن آزردن
تصديع دادن عذاب دادن معذب داشتن
تعذيب رنجه داشتن .
offend, pester, hock, harass, hurt, tease, badger, grieve, chive, grind, annoy, bedevil, chivvy, indemnify, needle, tousle, worry, teasing
غضب، أهان، أزعج، أشتم، لسع، آذى، انتهك، إغتاظ من، بهر، صدم، إصتدم ب، ذنب، إرتكب مخالفة، إرتكب جنحة، استاء، غيظ، كدر، الإساءة
رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن، چسبیدن، بستوه اوردن، بیحوصله کردن، عذاب دادن، لنگ کردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، کسی را دست انداختن، ازار دادن، سخنان نیشدارگفتن، پوشدادن مو، طنازی کردن، ازار کردن، غصه دار کردن، اندوهگین کردن، غمگین کردن، محزون کردن، مغموم بودن، سخت کار کردن، خرد کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، کوبیدن، تحریک کردن، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، خبیی کردن، تعقیب کردن، صدمه زدن به، تاوان دادن، سوزن دوزی کردن، با سوزن تزریق کردن، طعنه زدن، بر هم زدن، چروک شدن، پریشان کردن، مچاله کردن، نگران شدن، نگران بودن، اندیشناک کردن یا بودن، موسیر اسپانیا