رقص
licenseمعنی کلمه رقص
معنی واژه رقص
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | 1- سماع 2- پايكوبي، دست افشاني، وشت 3- بالت، والس | ||
| انگلیسی | dance, dancing, hopping, ball, frolic, haymaker, pas | ||
| عربی | رقص، رقصة، فن الرقص، حفلة راقصة، قطعة موسيقية راقصة، وثب، أدى رقصة، الرقص | ||
| ترکی | dans | ||
| فرانسوی | danse | ||
| آلمانی | tanzen | ||
| اسپانیایی | bailar | ||
| ایتالیایی | danza | ||
| مرتبط | توپ، بال، گلوله، گوی، توپ بازی، جست و خیز، سرور و نشاط، خوشی، علف خشک کن، دستگاه علف خشک کنی، علف دروکن، علف چین، حق تقدم، امتیاز، گام رقص | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "رقص" در زبان فارسی به معنای حرکت موزون و هماهنگ بدن به همراه موسیقی است. در زیر به قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "رقص" در نگارش‌های خود استفاده کنید. | ||
| واژه | رقص | ||
| معادل ابجد | 390 | ||
| تعداد حروف | 3 | ||
| تلفظ | raqs | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
| مختصات | (رَ) [ ع . ] | ||
| آواشناسی | raqs | ||
| الگوی تکیه | S | ||
| شمارگان هجا | 1 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی رقص | ||
| پخش صوت | |||
برجستن، جنبيدن، بازي کردن و پاي کوفتن کلمه "رقص" در زبان فارسی به معنای حرکت موزون و هماهنگ بدن به همراه موسیقی است. در زیر به قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود: نحوه‌ی نوشتار: کلمه "رقص" با حروف فارسی به صورت «رقص» نوشته می‌شود و در نوشتار رسمی و غیررسمی به همین شکل استفاده می‌شود. جمع‌سازی: جمع این اسم به صورت «رقص‌ها» و «رقص‌ها» است. همچنین می‌توان از کلمه «رقصیدگی» برای اشاره به حالت و کیفیت رقص استفاده کرد. قید و صفت: برای توصیف رقص می‌توان از صفات مختلفی مانند «زیبا»، «عاشقانه»، «سنتی»، و «مدرن» استفاده کرد. مثلاً: «رقص زیبای او در مراسم عروسی توجه همه را جلب کرد». استفاده در جملات: کلمه «رقص» به راحتی می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. برای مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "رقص" در نگارش‌های خود استفاده کنید.
1- سماع
2- پايكوبي، دست افشاني، وشت
3- بالت، والس
dance, dancing, hopping, ball, frolic, haymaker, pas
رقص، رقصة، فن الرقص، حفلة راقصة، قطعة موسيقية راقصة، وثب، أدى رقصة، الرقص
dans
danse
tanzen
bailar
danza
توپ، بال، گلوله، گوی، توپ بازی، جست و خیز، سرور و نشاط، خوشی، علف خشک کن، دستگاه علف خشک کنی، علف دروکن، علف چین، حق تقدم، امتیاز، گام رقص
