سپیده دم
licenseمعنی کلمه سپیده دم
معنی واژه سپیده دم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بامداد، بامدادان، سپيده دمان، پگاه، سپيده دمان، سحر، سحرگاه، شفق، صبح، طلوع، فجر، فلق | ||
متضاد | غروب | ||
انگلیسی | dawn, daybreak, aurora, cockcrow, daydawn, dayspring, at dawn | ||
عربی | فجر، بزوغ، بدء، غرة مطلع، طلع النهار، بزغ، تطلع الشمس، فَجر | ||
مرتبط | سحر، سحرگاه، سپیده، بامداد، فجر، صبح، سرخی شفق، اغاز، صدای بانگ خروس، سحرگاهان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سپیده دم" به معنای روشنایی صبح است و در زبان فارسی به صورت جدی و رسمی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به برخی از نکات قواعدی و نگارشی در مورد این ترکیب میپردازیم:
با توجه به این نکات، میتوان گفت که "سپیده دم" یک ترکیب زیبا و معنادار در زبان فارسی است که در نگارش رسمی و ادبی به کار میرود. | ||
واژه | سپیده دم | ||
معادل ابجد | 125 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سپیده دم | ||
پخش صوت |
سحر کلمه "سپیده دم" به معنای روشنایی صبح است و در زبان فارسی به صورت جدی و رسمی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به برخی از نکات قواعدی و نگارشی در مورد این ترکیب میپردازیم: نوشتار درست: "سپیده دم" باید با فاصله نوشته شود زیرا این دو واژه به صورت مستقل معنا دارند و به عنوان یک ترکیب خاص شناخته نمیشوند. بنابراین نوشتن آن به صورت "سپیددم" نادرست است. نقش واژهها: در این ترکیب، "سپیده" نه تنها به معنای روشنایی صبح است بلکه به حالت روشن و سفید نیز اشاره دارد. "دم" به معنای زمان یا لحظه است. بنابراین ترکیب "سپیده دم" به مفهوم لحظهای اشاره دارد که صبحگاهان و روشنایی آغاز میشود. استفاده در جملات: این ترکیب معمولاً در ادبیات فارسی و نثر و شعر مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال: فعلهای وابسته: معمولاً فعلهایی که با "سپیده دم" مرتبط میشوند، شامل فعلهایی هستند که بیانگر آغاز یا شروع هستند. به عنوان مثال: "نقاشی کردن سپیده دم" یا "تجلی سپیده دم". با توجه به این نکات، میتوان گفت که "سپیده دم" یک ترکیب زیبا و معنادار در زبان فارسی است که در نگارش رسمی و ادبی به کار میرود.
بامداد، بامدادان، سپيده دمان، پگاه، سپيده دمان، سحر، سحرگاه، شفق، صبح، طلوع، فجر، فلق
غروب
dawn, daybreak, aurora, cockcrow, daydawn, dayspring, at dawn
فجر، بزوغ، بدء، غرة مطلع، طلع النهار، بزغ، تطلع الشمس، فَجر
سحر، سحرگاه، سپیده، بامداد، فجر، صبح، سرخی شفق، اغاز، صدای بانگ خروس، سحرگاهان