سر و کله زدن
license
98
1667
100
معنی کلمه سر و کله زدن
معنی واژه سر و کله زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | bicker, dispute, altercate, argue, argufy, debate, struggle with | ||
عربی | تخاصم، ارتعش، عجل، تشاحن، اندفع، شجار، مشاجر | ||
مرتبط | ستیزه کردن، سرشاخ کردن، جدال کردن، انکار کردن، مشاجره کردن، مباحثه کردن، استدلال کردن، بحی کردن، گفتگو کردن، دلیل اوردن، مناظره کردن، مطرح کردن | ||
واژه | سر و کله زدن | ||
معادل ابجد | 382 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | (عا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سر و کله زدن | ||
پخش صوت |
سر و کله زدن با کسي .
گفتگو کردن با وي مباحثه کردن .
bicker, dispute, altercate, argue, argufy, debate, struggle with
تخاصم، ارتعش، عجل، تشاحن، اندفع، شجار، مشاجر
ستیزه کردن، سرشاخ کردن، جدال کردن، انکار کردن، مشاجره کردن، مباحثه کردن، استدلال کردن، بحی کردن، گفتگو کردن، دلیل اوردن، مناظره کردن، مطرح کردن