سرد شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه سرد شدن
معنی واژه سرد شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- خنك شدن، يخ شدن 2- يخ كردن 3- بي روح شدن، خشك شدن 4- بي ميل شدن 5- نااميد شدن، دل سردشدن 6- دل زده شدن، ملول گشتن 7- بي شورشدن، از هيجان افتادن 8- بي اعتنا گشتن 9- مردن | ||
انگلیسی | cooling | ||
عربی | تبريد، منعش | ||
واژه | سرد شدن | ||
معادل ابجد | 618 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. شُ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سرد شدن | ||
پخش صوت |
- 1 نقصان حرارت يافتن فاقد
گرما شدن . مقابل گرم شدن . - 2 از کاري
دلزده شدن ملول گشتن . - 3 مردن .
1- خنك شدن، يخ شدن
2- يخ كردن
3- بي روح شدن، خشك شدن
4- بي ميل شدن
5- نااميد شدن، دل سردشدن
6- دل زده شدن، ملول گشتن
7- بي شورشدن، از هيجان افتادن
8- بي اعتنا گشتن
9- مردن
cooling
تبريد، منعش