سرما زده
licenseمعنی کلمه سرما زده
معنی واژه سرما زده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | nipped, frostbitten, frozen, cold | ||
عربی | ارتشف، قرص، إنطلق برشاقة، كبح بشدة، لذعه البرد، متورط | ||
مرتبط | سرمازده، یخ زده، بسته، منجمد یا یخ زده، بی حرکت، محکم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سرما زده" در زبان فارسی به معنای افرادی است که به دلیل سردی هوا دچار سرمازدگی شدهاند. این عبارت از دو واژه "سرما" و "زده" تشکیل شده و به عنوان یک صفت استفاده میشود. قواعد و نکات نگارشی:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی و زیبایی از "سرما زده" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | سرما زده | ||
معادل ابجد | 317 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سرما زده | ||
پخش صوت |
- 1 (صفت) آنچه يا آنکه به کلمه "سرما زده" در زبان فارسی به معنای افرادی است که به دلیل سردی هوا دچار سرمازدگی شدهاند. این عبارت از دو واژه "سرما" و "زده" تشکیل شده و به عنوان یک صفت استفاده میشود. جداسازی: "سرما زده" باید به صورت جدا نوشته شود. به عبارت دیگر، کلمات "سرما" و "زده" به هم وصل نمیشوند. استفاده از فعل گذشته: "زده" به عنوان فعل گذشته از "زدن" به معنی تأثیر گرفتن استفاده شده است. در اینجا، معنای آن به مفهوم تاثیر سرما بر فرد است. تطابق با اسم: میتوانید از این صفت برای توصیف افراد استفاده کنید. به عنوان مثال، "او یک فرد سرما زده است". نکات دستوری: در متون رسمی و ادبی، بهتر است از زبانی دقیق و رسمی استفاده کنید و از کلمات غیررسمی یا زینتی دوری کنید. با رعایت این نکات میتوانید به درستی و زیبایی از "سرما زده" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
سرما زدگي مبتلي گردد .
nipped, frostbitten, frozen, cold
ارتشف، قرص، إنطلق برشاقة، كبح بشدة، لذعه البرد، متورط
سرمازده، یخ زده، بسته، منجمد یا یخ زده، بی حرکت، محکمقواعد و نکات نگارشی: