شکست خوردن
license
98
1667
100
معنی کلمه شکست خوردن
معنی واژه شکست خوردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fail, flop, lose, flunk, slip up, lose out | ||
عربی | فشل، سقط، خذل، أهمل، قصر عن، فلس، أضعف، أخسر، انقرض، بهت، تخلى، سقط في أمتحان، كف عن أداء وظيفته، يفشل | ||
مرتبط | رد شدن، موفق نشدن، تصور کردن، قصور ورزیدن، ورشکستن، با صدای تلپ افتادن، از دست دادن، باختن، گم کردن، مفقود کردن، تلف کردن، چیدن، موجب شکست شدن، اشتباه کردن، عقیم ماندن، توفیق نیافتن | ||
واژه | شکست خوردن | ||
معادل ابجد | 1640 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شکست خوردن | ||
پخش صوت |
انهزام، مغلوب شدن، منهزم شدن
fail, flop, lose, flunk, slip up, lose out
فشل، سقط، خذل، أهمل، قصر عن، فلس، أضعف، أخسر، انقرض، بهت، تخلى، سقط في أمتحان، كف عن أداء وظيفته، يفشل
رد شدن، موفق نشدن، تصور کردن، قصور ورزیدن، ورشکستن، با صدای تلپ افتادن، از دست دادن، باختن، گم کردن، مفقود کردن، تلف کردن، چیدن، موجب شکست شدن، اشتباه کردن، عقیم ماندن، توفیق نیافتن