جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کوتاهي کردن ويلان زدن سر دواندن - 1 کوتاهي کردن و تاخير در کار سر دواندن . - 2 در رفتن : او با مهارت از جواب همه سوالات طفره مي زد . wriggle, evade, dally, dodge, elude, hedge, shirk, stall, swerve تملص، تلوى، تمعج، معج، شق طريق متمعجا، تلو، يتلوى لول خوردن، جنبانیدن، لولیدن، کرموار تکان دادن، حرکت کرموار کردن، طفره رفتن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از، تجاهل کردن، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، گول زدن، جاخالی دادن، گریز زدن، عدول کردن، دوری کردن از، اجتناب کردن از، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، احاطه کردن، از زیر در رفتن، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، منحرف شدن، منحرف کردن، کج شدن
کلمه «طفره زدن» به معنای فرار از پاسخگویی یا اجتناب از موضوعی خاص به کار میرود و معمولاً در زبان نوشتاری و گفتاری فارسی بهکار میرود. در اینجا به برخی از قواعد نحوی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
جدا کردن: در نوشتار رسمی، بهتر است بین "طفره" و "زدن" فاصله (فاصلهی کلامی) لحاظ کرد، به این شکل: «طفره زدن».
فعل و اسم: "طفره" به عنوان اسم و "زدن" به عنوان فعل عمل میکند. لذا این ترکیب میتواند در جملات مختلف به کار رود. مثلاً:
«او همیشه از پاسخ به سؤالها طفره میزند.»
زمان و شخص فعل: فعل "زدن" به زمان و شخص جمله با توجه به فاعل تغییر میکند. به عنوان مثال، در جملهی زیر:
«او طفره میزند.» (حال)
«او طفره زد.» (گذشته)
استفادهی صحیح: این کلمه معمولاً در محاورات غیررسمی و ادبیات انتقادی به کار میرود و استفادهی آن در متون علمی یا رسمی ممکن است نیاز به احتیاط داشته باشد.
از نظر ادبی: "طفره زدن" میتواند به عنوان یک تکنیک بیانی در ادبیات برای نشان دادن عدم صداقت یا عدم تمایل به پاسخدهی استفاده شود.
استفادهی درست از این کلمه میتواند به غنای بیانی و قدرت نویسندگی شما کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او برای پاسخ ندادن به سوالات مهم در جلسه، شروع به طفره زدن کرد و همه را گمراه کرد.
طفره زدن از مسئولیتها میتواند منجر به افزایش مشکلات و تنشها در تیم شود.
زمانی که از او درباره علت تأخیرش پرسیدم، به طفره زدن پرداخت و به موضوع دیگری رفت.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: لول خوردن، جنبانیدن، لولیدن، کرموار تکان دادن، حرکت کرموار کردن، طفره رفتن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از، تجاهل کردن، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، گول زدن، جاخالی دادن، گریز زدن، عدول کردن، دوری کردن از، اجتناب کردن از، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، احاطه کردن، از زیر در رفتن، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، منحرف شدن، منحرف کردن، کج شدن
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر