عقب
licenseمعنی کلمه عقب
معنی واژه عقب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پس، پشت سر، پشت، خلف 2- پي، پيرو، دنباله، دنبال 3- وارو 4- ورا 5- عقبه، فرزند، نسل | ||
متضاد | پيش | ||
انگلیسی | back, behind, after, rear, rear part, heel | ||
عربی | دعم، ظهر، بطن، تداول الأيدي، مؤخرا، وراء، خلف، إلى الوراء، رجع، سابق، سند، قفا، مسند، ماض، موقع الظهير من الملعب، جسم الإنسان كله، القدرة على حمل الأعباء، متأخر، خلفي الإتجاه، قديم | ||
ترکی | geri | ||
فرانسوی | dos | ||
آلمانی | zurück | ||
اسپانیایی | atrás | ||
ایتالیایی | indietro | ||
مرتبط | به عقب، از عقب، در عقب، دور از، بعد از، عقب تراز، پس از، بتقلید، بیادبود، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، پاشنه، پاشنه جوراب، پشت سم، پاهای عقب، ته | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عقب" در زبان فارسی به معنای "پشت"، "پائین" یا "سمت پشت" استفاده میشود و میتواند به عنوان اسم یا قید به کار رود. در استفاده از این کلمه چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "عقب" به شکل صحیح و مناسب در متون نگارش استفاده کنید. | ||
واژه | عقب | ||
معادل ابجد | 172 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'aqab | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: عَقِب، جمع: اَعقاب] | ||
مختصات | (عَ قِ یا قَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'aqab | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عقب | ||
پخش صوت |
پشت سر، فرزند، زاده ، پاشنه پا کلمه "عقب" در زبان فارسی به معنای "پشت"، "پائین" یا "سمت پشت" استفاده میشود و میتواند به عنوان اسم یا قید به کار رود. در استفاده از این کلمه چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد: نقطهگذاری: کلمه "عقب" مانند سایر کلمات فارسی، در جملههای نوشته شده باید به درستی نوشته و نقطهگذاری شود. به عنوان مثال: "او به عقب رفت." استفاده از پیشوندها و پسوندها: این کلمه میتواند با پیشوندها و پسوندهای مختلف ترکیب شود. به عنوان مثال: هماهنگی با فعل: هنگام استفاده از "عقب" در جملات، باید از فعلهایی استفاده کرد که با مفهوم این کلمه سازگار باشند. به عنوان مثال: "او عقب رفت." یا "نمیخواهم به عقب برگردم." استفاده در اصطلاحات: کلمه "عقب" در ترکیبات و اصطلاحات مختلف نیز کاربرد دارد. مثلاً "عقبنشینی" یا "عقبافتاده" که هر یک به معنای خاصی اشاره دارد. با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "عقب" به شکل صحیح و مناسب در متون نگارش استفاده کنید.
1- پس، پشت سر، پشت، خلف
2- پي، پيرو، دنباله، دنبال
3- وارو
4- ورا
5- عقبه، فرزند، نسل
پيش
back, behind, after, rear, rear part, heel
دعم، ظهر، بطن، تداول الأيدي، مؤخرا، وراء، خلف، إلى الوراء، رجع، سابق، سند، قفا، مسند، ماض، موقع الظهير من الملعب، جسم الإنسان كله، القدرة على حمل الأعباء، متأخر، خلفي الإتجاه، قديم
geri
dos
zurück
atrás
indietro
به عقب، از عقب، در عقب، دور از، بعد از، عقب تراز، پس از، بتقلید، بیادبود، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، پاشنه، پاشنه جوراب، پشت سم، پاهای عقب، ته