عقب افتاده
license
98
1667
100
معنی کلمه عقب افتاده
معنی واژه عقب افتاده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- توسعه نيافته 2- معوق 3- منگول، ناقص الخلقه | ||
متضاد | پيشرفته | ||
انگلیسی | retarded, lagged, underdeveloped, straggled, straggling, benighted, distanced, late-blooming, dumb, retarded | ||
مرتبط | عقب مانده، رشد کافی نیافته، کم پیشرفت، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، تاریک | ||
واژه | عقب افتاده | ||
معادل ابجد | 663 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
مختصات | ( ~ . اُ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عقب افتاده | ||
پخش صوت |
پشلنگ پس افتاده
(صفت) آنکه در کارها از ديگران عقب
مانده دنبال افتاده .
1- توسعه نيافته
2- معوق
3- منگول، ناقص الخلقه
پيشرفته
retarded, lagged, underdeveloped, straggled, straggling, benighted, distanced, late-blooming, dumb, retarded
عقب مانده، رشد کافی نیافته، کم پیشرفت، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، تاریک