غرق کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه غرق کردن
معنی واژه غرق کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | drown, flood, deluge, whelm, drowning | ||
عربی | غرق، تركه يغرق، غمر بالماء، حجب بالماء، تخلص من، يغرق | ||
مرتبط | غرق شدن، سیل گرفتن، طغیان کردن، طوفان ایجاد کردن، چپه کردن، احاطه کردن | ||
واژه | غرق کردن | ||
معادل ابجد | 1574 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غرق کردن | ||
پخش صوت |
- 1 تکاباندن در آب فرو کردن
- 2 کمان کشيدن به رسايي
(مصدر) فرو بردن در آب و جز آن
گذراندن آب از سر کسي يا چيزي
- 2 کشيدن کمان را بغايت .
(مصدر) خلوت کردن جايي .
drown, flood, deluge, whelm, drowning
غرق، تركه يغرق، غمر بالماء، حجب بالماء، تخلص من، يغرق
غرق شدن، سیل گرفتن، طغیان کردن، طوفان ایجاد کردن، چپه کردن، احاطه کردن