فرو بردن
licenseمعنی کلمه فرو بردن
معنی واژه فرو بردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | غطس، غوص، انغمس، ضارب بتهور، قفز الى الماء، غرز، دخل في، قحم، إندفع بسرعة، راهن، ضارب، قامر بمبالغ كبيرة، سقوط، انهيار، غطسة، مضاربة، يغرق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فرو بردن" در فارسی به معنای قرار دادن یا فرورفتن در چیزی است. این فعل ترکیبی از دو بخش "فرو" و "بردن" تشکیل شده است. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی در مورد این کلمه اشاره میکنیم: ۱. استفاده از آن در جملات:
۲. آرایههای ادبی:
۳. قید زمان:
۴. زمانی (فعل):
۵. نحوهی صرف فعل:
اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا قواعد بیشتر دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم! | ||
واژه | فرو بردن | ||
معادل ابجد | 542 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~ . بُ دَ) (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فرو بردن | ||
پخش صوت |
- 1 بزير بردن به پايين بردن کلمه "فرو بردن" در فارسی به معنای قرار دادن یا فرورفتن در چیزی است. این فعل ترکیبی از دو بخش "فرو" و "بردن" تشکیل شده است. در زیر به برخی از نکات قواعدی و نگارشی در مورد این کلمه اشاره میکنیم: ۱. استفاده از آن در جملات: ۲. آرایههای ادبی: ۳. قید زمان: ۴. زمانی (فعل): ۵. نحوهی صرف فعل: اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا قواعد بیشتر دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
- 2 جاي دادن - 3 غوطه دادن بلعيدن
يا فرو بردن پنجه در چيزي . - 1 اعمال
زور و قدرت کردن - 2 نفوذ يافتن .
يا فرو بردن خشم (غيظ) کظم غيظ .
غطس، غوص، انغمس، ضارب بتهور، قفز الى الماء، غرز، دخل في، قحم، إندفع بسرعة، راهن، ضارب، قامر بمبالغ كبيرة، سقوط، انهيار، غطسة، مضاربة، يغرق