لفچ فرو بردن
licenseمعنی کلمه لفچ فرو بردن
معنی واژه لفچ فرو بردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | قمع، وضع، سحق، نزل، قفل الشمسية، أسكت، تهبط، خفض، قتل، عزى الى، سجل، دون، حقر، وضعه أرضا، ذل أحدا ما | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لفچ فرو بردن" به معنای محو کردن، فراموش کردن یا در خود فرو بردن است. در قواعد فارسی و نگارشی، توجه به چند نکته مهم است:
در کل، استفاده صحیح و دقیق از "لفچ فرو بردن" میتواند به غنای متن شما کمک کند، اما باید اطمینان حاصل کنید که در زمینه مناسب و بهدرستی مورد استفاده قرار گیرد. | ||
واژه | لفچ فرو بردن | ||
معادل ابجد | 655 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لفچ فرو بردن | ||
پخش صوت |
-1 لب و لوچه آويزان بودن . کلمه "لفچ فرو بردن" به معنای محو کردن، فراموش کردن یا در خود فرو بردن است. در قواعد فارسی و نگارشی، توجه به چند نکته مهم است: نوشتار: معمولاً این واژه به صورت "لفچفرو بردن" نوشته میشود، تا نشاندهندهی ترکیب دو بخش آن باشد. جملهبندی: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، دقت کنید که ساختار جملات را به درستی رعایت کنید. به عنوان مثال: فعل و فاعل: هرگاه از این واژه استفاده میکنید، حتماً فاعل و مفعول را به وضوح مشخص کنید تا منظور به درستی منتقل شود. فعلهای مشابه: ممکن است بخواهید از فعلهای مشابه مانند "فراموش کردن"، "محو شدن" و "پنهان کردن" استفاده کنید، بنابراین سیاق متن را در نظر بگیرید. در کل، استفاده صحیح و دقیق از "لفچ فرو بردن" میتواند به غنای متن شما کمک کند، اما باید اطمینان حاصل کنید که در زمینه مناسب و بهدرستی مورد استفاده قرار گیرد.
-2 خشمگين شدن اسب و مانند آن :
گسسته لگام و نگونسار زين
فروبرده لفچ و بر آورده کين .
(شا. لغ.)
قمع، وضع، سحق، نزل، قفل الشمسية، أسكت، تهبط، خفض، قتل، عزى الى، سجل، دون، حقر، وضعه أرضا، ذل أحدا ما