فرو چکیدن
licenseمعنی کلمه فرو چکیدن
معنی واژه فرو چکیدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | زيادة، ازدياد، نمو، تعاظم، علاوة، تكاثر، ربح، فائدة، غلة، ذرية، تزايد، زاد، كبر، نما، نمى، ريع، اشتد، يزيد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فرو چکیدن" در زبان فارسی به معنای فروریختن یا ریزش تدریجی یک مایع یا جسم به سمت پایین است. برای استفاده درست و نگارش این کلمه، رعایت نکات زیر ضروری است:
با رعایت این نکات میتوانید از "فرو چکیدن" به درستی استفاده کنید و جملات خود را به صورت صحیح و واضح بیان نمایید. | ||
واژه | فرو چکیدن | ||
معادل ابجد | 373 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فرو چکیدن | ||
پخش صوت |
- 1 بپايين چکيدن فرو ريختن کلمه "فرو چکیدن" در زبان فارسی به معنای فروریختن یا ریزش تدریجی یک مایع یا جسم به سمت پایین است. برای استفاده درست و نگارش این کلمه، رعایت نکات زیر ضروری است: جدا بودن واژهها: "فرو" و "چکیدن" به صورت جدا نوشته میشوند. این ساختار فعل مرکب است. قواعد صرف و نحو: این فعل میتواند در زمانهای مختلف صرف شود. برای مثال: کاربرد: این کلمه معمولاً در متنهای توصیفی یا در توصیف وضعیتی استفاده میشود که در آن چیزی به تدریج از بالا به پایین میریزد یا میچکد. نکات نگارشی: در نوشتن جملات میتوانید از علامتهای نگارشی مناسب استفاده کنید: با رعایت این نکات میتوانید از "فرو چکیدن" به درستی استفاده کنید و جملات خود را به صورت صحیح و واضح بیان نمایید.
- 2 چکيدن .
زيادة، ازدياد، نمو، تعاظم، علاوة، تكاثر، ربح، فائدة، غلة، ذرية، تزايد، زاد، كبر، نما، نمى، ريع، اشتد، يزيد