فرود آمدن
license
98
1667
100
معنی کلمه فرود آمدن
معنی واژه فرود آمدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | come down, alight, descend, ground, land, shore, landing | ||
عربی | نزل، هبط، افتقر، انهار، إهدأ | ||
مرتبط | فرود امدن، فروکش کردن، نزول کردن، پایین رفتن، تخفیف دادن، پیاده شدن، سرازیر شدن، پایین امدن، بناء کردن، بگل نشاندن، بزمین نشستن، اصول نخستین را یاد دادن، به خشکی امدن، رسیدن، ترساندن، بساحل رفتن، پیاده شدن در ساحل | ||
واژه | فرود آمدن | ||
معادل ابجد | 385 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~ . مَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فرود آمدن | ||
پخش صوت |
- 1 نزول کردن پايين آمدن
- 2 پياده شدن (از اسب و مانند آن)
come down, alight, descend, ground, land, shore, landing
نزل، هبط، افتقر، انهار، إهدأ
فرود امدن، فروکش کردن، نزول کردن، پایین رفتن، تخفیف دادن، پیاده شدن، سرازیر شدن، پایین امدن، بناء کردن، بگل نشاندن، بزمین نشستن، اصول نخستین را یاد دادن، به خشکی امدن، رسیدن، ترساندن، بساحل رفتن، پیاده شدن در ساحل