قائم
licenseمعنی کلمه قائم
معنی واژه قائم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استوار، ايستاده، برپا، برخاسته، ثابت، سرپا، قايم 2- سخت، سفت، قرص، محكم، مستحكم 3- بلند، رسا 4- پنهان، مختفي، مخفي، نهان 5- عمود 6- پاينده، باقي | ||
انگلیسی | upright, right, orthogonal, erect, upstanding, vertical | ||
عربی | تستقيم | ||
ترکی | dik | ||
فرانسوی | droit | ||
آلمانی | aufrecht | ||
اسپانیایی | vertical | ||
ایتالیایی | verticale | ||
مرتبط | عمودی، راست، درست، نیکو کار، راد، صحیح، بجا، درست کار، متعامد، راست گوشه، خوش هیکل، شرافتمند، مستقیم، سر راست | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قائم" بهعنوان یک واژه فارسی، معانی و کاربردهای مختلفی دارد و قواعد نگارشی و دستوری آن به موارد زیر بستگی دارد:
اگر سوال خاصی در خصوص استفاده یا معانی این واژه دارید، میتونید بیان کنید تا دقیقتر پاسخ دهم. | ||
واژه | قائم | ||
معادل ابجد | 142 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qā'em | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی] ‹قایم› | ||
آواشناسی | qA'em | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قائم | ||
پخش صوت |
ايستاده ، برخاسته ، برپا کلمه "قائم" بهعنوان یک واژه فارسی، معانی و کاربردهای مختلفی دارد و قواعد نگارشی و دستوری آن به موارد زیر بستگی دارد: املا: کلمه "قائم" به همین شکل نوشته میشود و نباید به هیچ شکلی تغییر کند. همچنین از نظر املاء باید توجه داشت که نگارش آن با "ق" شروع میشود و به "م" ختم میشود. مشتقات: این کلمه میتواند بهعنوان صفت و به شکلهای مختلفی در جملات به کار رود. مثلاً میتوان به صورت "قائم بهکار" یا "قائم مقام" اشاره کرد. تلفظ: معمولاً تلفظ این واژه به شکل "قائِم" با تاکید بر "ا" میباشد. کاربرد: "قائم" معمولاً به معنای "ایستاده"، "برقرار" یا در زمینههای دینی به معنای "مهدی(عج)" نیز به کار میرود. جملات متعددی میتوان برای آن ساخت، مانند: اگر سوال خاصی در خصوص استفاده یا معانی این واژه دارید، میتونید بیان کنید تا دقیقتر پاسخ دهم.
1- استوار، ايستاده، برپا، برخاسته، ثابت، سرپا، قايم
2- سخت، سفت، قرص، محكم، مستحكم
3- بلند، رسا
4- پنهان، مختفي، مخفي، نهان
5- عمود
6- پاينده، باقي
upright, right, orthogonal, erect, upstanding, vertical
تستقيم
dik
droit
aufrecht
vertical
verticale
عمودی، راست، درست، نیکو کار، راد، صحیح، بجا، درست کار، متعامد، راست گوشه، خوش هیکل، شرافتمند، مستقیم، سر راست