کار کنی
licenseمعنی کلمه کار کنی
معنی واژه کار کنی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | work | ||
عربی | عمل، مهمة، شغل، مهنة، كتاب، أثر، نتيجة، مصنع، قطعة الشغل، رغوة، الأجزاء العاملة، أثر أدبي، اضطهاد، تعذيب، فعل، اشتغل، حول، أعد من طريق التحويل، أدار، حل مسألة، سدد من طريق العمل، أحرز مكانة، احتال، أثار، حدث، نستخدم في العمل، الشغل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کار کنی" ترکیبی است که از دو بخش "کار" و "کنی" تشکیل شده است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این ترکیب اشاره میکنم:
با توجه به این نکات، میتوان بهدرستی و بهطور مؤثری از کلمه "کار کنی" در جملات فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | کار کنی | ||
معادل ابجد | 301 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کار کنی | ||
پخش صوت |
عمل و کيفيت کار کن کلمه "کار کنی" ترکیبی است که از دو بخش "کار" و "کنی" تشکیل شده است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این ترکیب اشاره میکنم: ساختار جملات: "کار کنی" بهعنوان یک فعل در جملات استفاده میشود. معمولاً این ترکیب در جملات شرطی یا ندا (حالت درخواست) بهکار میرود. بهعنوان مثال: "اگر کار کنی، موفق خواهی شد." فعل با ضمیر: "کنی" بهصورت دوم شخص مفرد (تو) است و به شخص خطاب اشاره دارد. این موضوع موجب میشود که صحبت کننده مستقیماً به شخص دیگری اشاره کند. پیوستگی معنایی: "کار" به معنای انجام دادن یک فعالیت مشخص است، و "کنی" به عمل انجام دادن آن دلالت دارد. بنابراین، این ترکیب معنایی از عمل و فاعل را منتقل میکند. نکات نگارشی: در نگارش جملات حاوی این ترکیب، باید به استفاده صحیح از نقطهگذاری و جداسازی جملات توجه شود تا معنای جمله به وضوح منتقل شود. با توجه به این نکات، میتوان بهدرستی و بهطور مؤثری از کلمه "کار کنی" در جملات فارسی استفاده کرد.
work
عمل، مهمة، شغل، مهنة، كتاب، أثر، نتيجة، مصنع، قطعة الشغل، رغوة، الأجزاء العاملة، أثر أدبي، اضطهاد، تعذيب، فعل، اشتغل، حول، أعد من طريق التحويل، أدار، حل مسألة، سدد من طريق العمل، أحرز مكانة، احتال، أثار، حدث، نستخدم في العمل، الشغل