لون

معنی کلمه لون

معنی واژه لون

معنیرنگ گون فام به گونه ي پسوند
چون زرد فام ديز
به گونه پسوند چون شبديز
(اسم) ‎ -1 رنگ (سرخي زردي و غيره)
: چهارصد گام در چهارصدگام بچهار لون
خشت افکنده . ‎ -2 جنس نوع قسم .
يا از لوني ديگر . بنوعي ديگر
بوجهي ديگر : فردا اگر آيند کوشش از
لوني ديگر بينند . يا از هرلوني .
از هرقسم : طغرل اعيان را گرد کردو بسيار
سخن رفت از هرلوني . يابرآن لون .
لدان قسم بدان وجه :
درين راه کسي ياد نداشت تنگي آب برآن
لون که به جويهاي بزرگ مي رسيديم
خشک بود .
مترادفرنگ، صبغه، فام، گون، گونه
انگلیسیlon
عربیلون
ترکیloon
فرانسویplongeon
آلمانیloon
اسپانیاییsomorgujo
ایتالیاییloon