لیست
licenseمعنی کلمه لیست
معنی واژه لیست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | سياهه، صورت، صورت اسامي، فهرست | ||
انگلیسی | table, the list | ||
عربی | جدول، طاولة، منضدة، قائمة، تربيزة، تصنيف، تربيزة المكوة، لائحة، لعبة النرد، وضع على جدول الأعمال، أعد المائدة، جلس على المائدة، أجل، صنف | ||
ترکی | liste | ||
فرانسوی | la liste | ||
آلمانی | die liste | ||
اسپانیایی | la lista | ||
ایتالیایی | la lista | ||
مرتبط | جدول، میز، سفره، لوح | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لیست" که به معنی فهرست یا مجموعهای از موارد است، در زبان فارسی به کار میرود و قواعد نگارشی خاصی دارد. در اینجا به برخی از نکات مهم در خصوص استفاده از "لیست" اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "لیست" به درستی و به شیوهای مناسب در نگارش فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | لیست | ||
معادل ابجد | 500 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | list | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: liste] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | list | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی لیست | ||
پخش صوت |
صورتحساب، سياهه ، فهرست کلمه "لیست" که به معنی فهرست یا مجموعهای از موارد است، در زبان فارسی به کار میرود و قواعد نگارشی خاصی دارد. در اینجا به برخی از نکات مهم در خصوص استفاده از "لیست" اشاره میشود: نوشتن کلمه: "لیست" به صورت "لیست" نوشته میشود و از نظر نگارشی نیازی به تغییر یا صرف ندارد. جایگاه کلمه: "لیست" معمولاً در جملات به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول و یا جزء دیگر جمله به کار رود. به عنوان مثال: تعدد: اگر بخواهید به مفهوم جمع "لیست" اشاره کنید، میتوانید از "لیستها" استفاده کنید. به عنوان مثال: استفاده از افعال: "لیست" معمولاً با افعالی مثل "تهیه کردن"، "نوشتن"، "بررسی کردن" و غیره به کار میرود. به عنوان مثال: تلفظ: در محاوره، "لیست" با تلفظ مناسب، همانطور که در زبان انگلیسی تلفظ میشود، بیان میشود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "لیست" به درستی و به شیوهای مناسب در نگارش فارسی استفاده کنید.
سياهه، صورت، صورت اسامي، فهرست
table, the list
جدول، طاولة، منضدة، قائمة، تربيزة، تصنيف، تربيزة المكوة، لائحة، لعبة النرد، وضع على جدول الأعمال، أعد المائدة، جلس على المائدة، أجل، صنف
liste
la liste
die liste
la lista
la lista
جدول، میز، سفره، لوح