مجروح شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه مجروح شدن
معنی واژه مجروح شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- زخمي شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ريش شدن 2- جريحه دار شدن، فگار شدن | ||
عربی | جريح، مجروح، ملفوف | ||
واژه | مجروح شدن | ||
معادل ابجد | 611 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مجروح شدن | ||
پخش صوت |
افگارشدن و نيک کوفته شد و پاي
راست افگار شد چنانک يک دوال گوشت و
پوست بگسست (تاريخ بيهقي) زخمي شدن
1- زخمي شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ريش شدن
2- جريحه دار شدن، فگار شدن
جريح، مجروح، ملفوف