مجروح شدن
licenseمعنی کلمه مجروح شدن
معنی واژه مجروح شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- زخمي شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ريش شدن 2- جريحه دار شدن، فگار شدن | ||
عربی | جريح، مجروح، ملفوف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مجروح شدن" به معنای آسیب دیدن و جراحت یافتن است و ترکیب آن از دو بخش تشکیل شده است: "مجروح" و "شدن". در زیر چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مجروح شدن" به درستی در نوشتهها و گفتگوهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | مجروح شدن | ||
معادل ابجد | 611 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی مجروح شدن | ||
پخش صوت |
افگارشدن و نيک کوفته شد و پاي کلمه "مجروح شدن" به معنای آسیب دیدن و جراحت یافتن است و ترکیب آن از دو بخش تشکیل شده است: "مجروح" و "شدن". در زیر چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی این کلمه آورده شده است: قاعدهی صرفی: "مجروح" صفت است و از ریشه "جروح" به معنای آسیب و جراحت آمده است. "شدن" یک فعل است که به معنای تغییر حال از یک وضعیت به وضعیت دیگر به کار میرود. لذا "مجروح شدن" به معنای وارد آمدن آسیب یا جراحت به شخصی است. استفاده در جملات: این ترکیب معمولاً در جملات به صورت زیر به کار میرود: نگارش و شکل نوشتاری: هنگام نوشتن "مجروح شدن"، باید به فاصله میان "مجروح" و "شدن" توجه کرد و از نوشتن آن به صورت پیوسته ("مجروحشدن") پرهیز کرد. مفاهیم مرتبط: میتوان به کلمات و عبارات مرتبط با "مجروح شدن" نیز اشاره کرد، مانند "مجروح"، "آسیب دیدن"، و "جرح". با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مجروح شدن" به درستی در نوشتهها و گفتگوهای خود استفاده کنید.
راست افگار شد چنانک يک دوال گوشت و
پوست بگسست (تاريخ بيهقي) زخمي شدن
1- زخمي شدن، زخم برداشتن، جراحت برداشتن، زخمدار شدن، مصدوم شدن، ريش شدن
2- جريحه دار شدن، فگار شدن
جريح، مجروح، ملفوف