افشاندن
licenseمعنی کلمه افشاندن
معنی واژه افشاندن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پخش كردن، پراكندن، ريختن، نثار كردن | ||
انگلیسی | spray, scatter, exude, besprinkle, bestrew, diffuse, inseminate, interfuse, intersperse, pour, winnow, interspersion, draw | ||
عربی | رذاذ، رش، رشاش، رشاشة، غضن، باقة، شىء شبيه بالغصن المزهر، وابل، رش الشعر، نضح، دهن بالرش، رذذ | ||
ترکی | püskürtmek | ||
فرانسوی | pulvériser | ||
آلمانی | sprühen | ||
اسپانیایی | rociar | ||
ایتالیایی | spruzzare | ||
مرتبط | پاشیدن، سمپاشی کردن، زدن، پخش کردن، متفرق کردن، پراکنده وپریشان کردن، از هم جدا کردن، بیرون آمدن، تراوش کردن، ریختن، پوشاندن، منتشر کردن، پراکنده کردن، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، کاشتن، در هم ریختن، بهم امیختن، جاری شدن، روان ساختن، باریدن، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن | ||
واژه | افشاندن | ||
معادل ابجد | 486 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'afšāndan | ||
نوع | مصدر | ||
ترکیب | (مصدر متعدی) [پهلوی: afšāntan] ‹افشانیدن، فشاندن، فشانیدن، اوشاندن، اوشانیدن› | ||
مختصات | (اَ دَ) (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی افشاندن | ||
پخش صوت |
(افشاد خواهد افشاند
افشاننده افشانده) ريختن و پاشيدن
پراکنده کردن.
پخش كردن، پراكندن، ريختن، نثار كردن
spray, scatter, exude, besprinkle, bestrew, diffuse, inseminate, interfuse, intersperse, pour, winnow, interspersion, draw
رذاذ، رش، رشاش، رشاشة، غضن، باقة، شىء شبيه بالغصن المزهر، وابل، رش الشعر، نضح، دهن بالرش، رذذ
püskürtmek
pulvériser
sprühen
rociar
spruzzare
پاشیدن، سمپاشی کردن، زدن، پخش کردن، متفرق کردن، پراکنده وپریشان کردن، از هم جدا کردن، بیرون آمدن، تراوش کردن، ریختن، پوشاندن، منتشر کردن، پراکنده کردن، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، کاشتن، در هم ریختن، بهم امیختن، جاری شدن، روان ساختن، باریدن، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن