جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "مشاهده" در زبان فارسی به معنای دیدن یا نگریستن به چیزی است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش مناسب آن، میتوان به چند نکته توجه کرد:
مفهوم و کاربرد:
"مشاهده" به صورت فعلی و به معنای درک یا دیدن sesuatu استفاده میشود. به عنوان مثال: "من مشاهده کردم که هوا ابری است."
نحو جمله:
معمولاً "مشاهده" به عنوان یک فعل در جملات استفاده میشود و میتواند با فاعل و مفعول ترکیب شود. مثلاً: "او مشاهده کرد که بچهها در پارک بازی میکنند."
الفاظ همخانواده:
کلمات همخانوادهای مانند "مشاهدهگر"، "مشاهدات" و "مشاهدهکننده" نیز در نگارش مورد استفاده قرار میگیرند و میتوانند در موقعیتهای مختلف معانی متفاوتی داشته باشند.
قید و زبان ادبی:
در زبان ادبی و رسمی، استفاده از کلمه "مشاهده" به جای "دیدن" معمولاً مناسبتر است. این کلمه بیشتر در متون علمی، دانشگاهی یا رسمی کاربرد دارد.
نکات نگارشی:
در نوشتار، توجه به استفاده صحیح از «مشاهده» در جملات و پرهیز از تکرارهای مفرط آن، اهمیت زیادی دارد. همچنین استفاده از آن در ساختارهای متنوع جملات میتواند تنوع و زیبایی متن را افزایش دهد.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "مشاهده" به درستی و به زیبایی در جملات فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در بازدید از باغ وحش، ما توانستیم بسیاری از حیوانات را نزدیکتر مشاهده کنیم.
این دانشمند با استفاده از تلسکوپهای پیشرفته، ستارههای دوردست را مشاهده کرده است.
او در طول سفرش به کوهستان، مناظر طبیعی بینظیری را مشاهده کرد که هرگز فراموش نخواهد کرد.
مشاهده و مشاهدت در فارسي : ديد (مصدر) - 1 ديدن بچشم نگريستن - 2 بديده ء تامل ديدن نظر کردن . -3 باکسي در جايي حاضر بودن . - 4 (اسم) معاينه ديدار : بمطالعه و مشاهده ايلگ خان بجانب بخارا نهضت نمود . - 5 الف - ديدن اشيا ء بدلايل توحيد . ب - رويت حق در اشيا ء جمع : مشاهدات . 1- ديد، ديدار، رويت، مشاهدت، معاينه، نظارت، نظاره
2- نظر، نگاه، نگرش
3- ديدن، نظاره كردن، نگاه كردن، نگريستن observation, seeing, witnessing, perception, view مراقبة، رصد، ملاحظة، رقابة، مشاهدة، تأمل، ترصد görüş voir sicht vista visualizzazione رعایت، ملاحظه، مراقبت، تماشا، دید، رویت، بینش، قوه دید، ادراک، درک، احساس، دریافت، مشاهده قوه ادراک
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مشاهده" در زبان فارسی به معنای دیدن یا نگریستن به چیزی است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش مناسب آن، میتوان به چند نکته توجه کرد:
مفهوم و کاربرد:
"مشاهده" به صورت فعلی و به معنای درک یا دیدن sesuatu استفاده میشود. به عنوان مثال: "من مشاهده کردم که هوا ابری است."
نحو جمله:
معمولاً "مشاهده" به عنوان یک فعل در جملات استفاده میشود و میتواند با فاعل و مفعول ترکیب شود. مثلاً: "او مشاهده کرد که بچهها در پارک بازی میکنند."
الفاظ همخانواده:
کلمات همخانوادهای مانند "مشاهدهگر"، "مشاهدات" و "مشاهدهکننده" نیز در نگارش مورد استفاده قرار میگیرند و میتوانند در موقعیتهای مختلف معانی متفاوتی داشته باشند.
قید و زبان ادبی:
در زبان ادبی و رسمی، استفاده از کلمه "مشاهده" به جای "دیدن" معمولاً مناسبتر است. این کلمه بیشتر در متون علمی، دانشگاهی یا رسمی کاربرد دارد.
نکات نگارشی:
در نوشتار، توجه به استفاده صحیح از «مشاهده» در جملات و پرهیز از تکرارهای مفرط آن، اهمیت زیادی دارد. همچنین استفاده از آن در ساختارهای متنوع جملات میتواند تنوع و زیبایی متن را افزایش دهد.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "مشاهده" به درستی و به زیبایی در جملات فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در بازدید از باغ وحش، ما توانستیم بسیاری از حیوانات را نزدیکتر مشاهده کنیم.
این دانشمند با استفاده از تلسکوپهای پیشرفته، ستارههای دوردست را مشاهده کرده است.
او در طول سفرش به کوهستان، مناظر طبیعی بینظیری را مشاهده کرد که هرگز فراموش نخواهد کرد.