توف
licenseمعنی کلمه توف
معنی واژه توف
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) ‹نوف، نوفه› [قدیمی]
مختصات:
(تُ) (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
tuf
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
486
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
roar | echo , tuff
ترکی
tüf
فرانسوی
tuf
آلمانی
tuff
اسپانیایی
toba
ایتالیایی
tufo
عربی
هدير | زئير , دوي , أزيز , جلبة , ضجة , خوار , عجيج , جلبة متواصلة , قهقهة , شخير , صخب , أزأر , هدر , جعجع , تنفس تنفسا صائتا , قهقه , صاح بأعلى صوت , أز , خار , بقاح الفيل , عج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "توف" در زبان فارسی به معنای وزش شدید باد و طوفان است. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و استفادههای مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
استفاده صحیح از کلمه:
- "توف" به عنوان اسم، میتواند در جملات به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد.
- مثلاً: "توف هولناک شهر را فرا گرفت."
-
نکتههای نگارشی:
- در نگارش، به قواعد املایی توجه کنید. کلمه "توف" بدون هیچگونه تغییر در شکل آن نوشته میشود.
- اگر این کلمه در جملاتی با عبارات تفضیلی و توصیفی قرار گیرد، باید از ویرگول و سایر نشانههای نگارشی به درستی استفاده کرد.
-
جملات نمونه:
- "توف باعث شد که درختان از ریشه کنده شوند."
- "برخی از کشاورزان از آسیبهای ناشی از توف نگران بودند."
- قواعد مربوط به نقطهگذاری:
- جملات حاوی کلمه "توف" باید به شکل صحیح نقطهگذاری شوند.
- به عنوان مثال: "توف بیداد میکند! باید احتیاط کنیم."
از آنجا که "توف" کلمهای خاص است، توجه به سیاق و زمینه استفاده از آن در متن نیز حائز اهمیت است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "توف" در جملات مختلف آوردهام:
- در جنگل، صدای توف برگها زیر پاهایم را میتوانستم بشنوم.
- توف باد، درختان را به این سو و آن سو میبرد.
- او با توف خندهاش، فضای اتاق را شاد کرد.
- توف باران به شیشههای پنجره میکوبید و صدای آرامشبخشی ایجاد میکرد.
- در توف سرما، لباسهای گرم را نپوشیدم.
اگر سوال دیگری دارید یا به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!